Part 57

1.5K 178 31
                                    



نایل:کرکس من؟هوی...دامی!کرکس جانم؟

وقتی از پشت ستون پریدم تو محوطه پشتی و اونجا هم ندیدمش، یکم موندم...کجا رفته بود خر پیر؟

نایل:دامنیک...کجا رفتی؟

ذهنی گفتم و منتظر جوابش موندم ولی وقتی دیدم جواب نمیده حس بدم بیشتر و بیشتر شد...نباید اونجوری باهاش حرف میزدم.یکم زیاده روی کرده بودم...در واقع خیلی!

ناامید برگشتم برم تو که با صدای دام سریع برگشتم سمت عقب که چشمام درشت شد!

دام: تیرانوسوروس رکس!

نایل:در درجه ی اول،دایناسور باباته!در درجه ی دوم،اون پورتال انتقال بود ازش پریدی بیرون؟

دام:نه بابا!

چشمامو ریز کردم که سریع نیششو باز کرد وسگ کوچولو و قهوه ایی که دستش بود رو آورد بالا.

دام:رفتم سگمو بیارم!میدونستم بی ناموسا خوب ازش نگهداری نمیکننا...بچم بوی سگ میده!

چشمم درشت شد و هنگ سرمو تکون دادم.

نایل:احمق!رفته بودی خونه نه؟پک اصلیت؟بخاطر یه سگ؟میگرفتن جرت میدادن!

خوشحال خندید و همونجور که میومد سمتم،خندون گفت:اتفاقاً چندتا از جنگنده های پک افتاده بودن دنبالم!هه هه...هیچوقت در طول عمر کوتاهم فکرشم نمیکردم بتونم به اندازه ی اوسین بولت سریع بدوم.داشتم پرواز میکردم یعنی!هه هه.شانس آوردم از قبل با سرین هماهنگ کرده بودم!

با ناامیدی سگ کوچولو و پشمالو رو ازش گرفتم و همونجور که نازش میکردم گفتم:وارلاکی که برات پورتال باز کرد؟ازش مطمئنی دامی؟نکنه موقعیت پایگاهمون رو...

دام:خیالت راحت باشه،طرف منه!اونم میدونه من بی گناهم بابا!تازه،بچم کلاً یازده سالشه ولی دمش گرم،فکرشم نمیکردم بتونه منو درست منتقل کنه!

با نیشخند سرمو تکون دادم و خندون گفتم:یعنی مردی واسه اینجور کارها!اصلاً انگار خوشت میاد اینجوری قلبت بیاد تو دهنت.سکته میکنی ها،یکمم به فکر قلبت باش خرپیر!

دام:پیر خودتی دایناسور،من تازه اول جوونیمه!

نایل:نمردم و معنی جوونی هم فهمیدم.ولی میگم...این سگه چه نرمه!

دام:آره،اصلاً بخاطر همین آرونو گرفتم!

نایل:همه عاشق منـ...چی؟

وقتی گرفتم چی شد چپ چپ نگاهش کردم که با رضایت و بلند بلند خندید و آرو...سگشو ازم گرفت!

دام:یعنی...یعنی هفت سال صبر کردم این قیافه رو ببینم!به جان خودت میدونستم یه روز برمیگردی و وقتی چشم تو چشم این توله سگ شدم فهمیدم خوده خودشه.به یاد و خاطره ی تو نامگذاریش کردم بابا!

Broken Demon #2Where stories live. Discover now