Part 157

304 105 34
                                    


سلام بچه ها جونم! چطورین خوشگلای مامانی؟ امیدوارم سال جدید تا همین جاش براتون حسابی خوش اقبال و پر برکت و مناسب بوده باشه!

دلم براتون شده بود قد نخود! خیلی سعی کردم توی عید براتون چیزی بنویسم ولی همه چیز جوری پیچ خورد و مهمون ها جوری ما رو مورد عنایت قرار دادن که با خانوادم قرار گذاشته بودم بعد از سیزده به در چند روزی بمیرم تا شاید خستگی این عید شلوغ از تنم در بره که اونم نشد و بازم یه سری موضوع پیش اومد و بنده هنوزم که هنوزه منتظر چند روز استراحت و آرامشم! خلاصه امیدوارم عید شماها یکمی آرومتر و بهتر از عید من گذشته باشه! ( از معدود بدی های زندگی کردن تو شمال: در ایام تعطیل؛ تعداد زیادی از اقوام دور خونه ی شما رو با هتل اشتباه میگیرن!)

خب خب، بنده باز اومدم با پست های تپل مپلی که جزو فصل آخر این کتاب محسوب میشن و داستان رو بیشتر و بیشتر به انتها و حقیقت هاش نزدیک میکنن ولی اصلاً نگران نباشین، من یه لیست بلند بالا از کتاب های نصفه نیمه دارم که راحت چند سالی میتونم باهاشون جلو برم، پس قرار نیست بعد از پایان این کتاب جمعه هاتون رو خالی و بی هیجان بذارم!:))

بریم واسه اولین پست؟

*************************

الایژا:میدونستم یه جای قضیه میلنگه...

هری:مطمئنی خوبی عزیزم؟ میخوای برات یکم شیرینی بیارم؟ یکم قهوه ی داغ چی؟

نایل:بلند شو...تا غروب کامل خورشید حدود هفت ساعت وقت داریم و من هیچوقت دوست نداشتم طلسم یا مراسمی رو بعد از غروب خورشید اجرا کنم. بلند شو تا دیر نشده. ما یه قرار ملاقات فوری و اجباری با اون درخت عوضی داریم!

دیمن:راستش من هنوز یکم گیجم ...مطمئنین درست متوجه شدین؟اصلاً مگه همچین چیزی امکان داره؟

سورا:به هیچ وجه جای نگرانی نیست لیدر. من همین الان میرم سراغ کتابخونه ام و سعی میکنم با چند تا از دوستهام ارتباط برقرار کنم. جادوگر ها درست مثل خدمتکارهان، زیاد دیده نمیشن و کسی زیاد جدی نمیگیرتشون ولی همیشه اطلاعات فوق العاده و غیر منتظره ی زیادی دارن!

الیوت:آروم باشین! کیو معتقده اگه یکم بهش وقت بدین میتونه یه راه حل برای درمان این ناتوانی و برگردوندن ایکوئس به لیدر پیدا کنه و من کاملاً بهش ایمان دارم. اون قوی ترین هیلریه که تا الان به دنیا اومده و میتونین میزان قدرتش رو تو این سن تصور کنین؟ شما نمیتونین هیلر بهتری پیدا کنین!

دام:من شاید ارتباطم رو با بقیه الدرها قطع کرده باشم و یه جورایی تحت تعقیب باشم ولی هنوز دوستهای قابل اعتمادی دارم که میتونم در مورد این شرایط خاص لیدر ازشون مشورت بگیرم. مطمئنم با کمک دوستهام میتونم به یه جواب روشن برسم.

Broken Demon #2Where stories live. Discover now