لویی:انجامش بده!
هردوتاشون همزمان برگشتن سمتم و ساکت شدن...
حرف الایژا غیر منطقی نبود ولی نایل...نایل به خودش ایمان داشت و منم به دوستم!
لویی:انجامش بده!
***********
الایژا با اخم بدی زل زده بود به لویی تا از دهن خود لویی بشنوه که داشته شوخی میکرده و همچین اجازه ای بهم نداده ولی لویی حتی بهش نگاه هم نمیکرد!
با جدیت زل زده بود تو چشمام و حرف نمیزد و من توی چشماش فقط یه چیزی میدیدم...اعتماد!
لویی:نایل،میدونم میتونی انجامش بدی رفیق...بهت ایمان دارم!
بدون حرف رفتم جلو و محکم بغلش کردم و چشمامو بستم...بهم چیزی رو داده بود که بیست و دو سال تلاش کردم از خانوادم بگیرمش ولی موفق نشده بودم...
لویی یه دوست خیلی خیلی خوب بود ولی بیشتر از اون یه خانواده بود...یه خانواده ی فوق العاده!
با حلقه شدن دستش دور کمرم بغضمو قورت دادم و سرمو به کتفش فشار دادم.
میدید و درک میکرد فشاری رو که بیست و چند سال روی دوشم بود و بهم فشار میاورد...
میفهمید نگاه های بی اعتماد و تحقیر آمیز خانوادم چجوری نابودم کرده بود...میفهمید اینکه هیچکس از خون خودم ،بهم اعتماد و اطمینان نداشتن چقدر اذیتم میکرد...
میفهمید درد دیده نشدن و محبت ندیدن ازشون چجوری تا استخونم نفوذ کرده و خدای من...
من به این خانواده ی بزرگ ،عشق کلوم، این برادر بزرگتر،به این همه دوست و این اعتماد توی چشم کسی که از برادر بیشتر برام برادر بود, خیلی نیاز داشتم...
یه نفس عمیق کشیدم و با جدیت عقب کشیدم و بدون توجه به نگاه متعجب الایژا ,رو به نگاه مهربون لویی سرمو تکون دادم و اشکامو پاک کردم.
گچمو از رو زمین برداشتم و هگزاگرام و مارپیچ سلتیکمو پر رنگ کردم.جوری که از طرح ماه پررنگ تر باشن.
دفترمو برداشتم و تند تند ورق زدم تا به صفحه ی مور نیازم برسم.وقتی پیداش کردم,دفتر رو گذاشتم جلوم و یه نفس عمیق کشیدم...اعتمادم به چیزی که میتونستم انجام بدم بیشتر از هر موقعی شده بود!
الایژا یکم اعتماد به نفسم رو کم کرده بود و اون نگاه مشکوک و بی اعتمادش اصلا کمک نمیکرد ولی نگاه مهربون و مطمئن لویی داشت جبرانش میکرد!
نایل:خیلی خب...من آمادم,اگه میشه یکم برین عقب تر.
هیجان زده ، پر انرژی و ذوق زده بودم و تموم اون حس های خوبم رو مدیون لویی بودم پس میخواستم به کامل ترین شکل ممکن انجامش بدم.
DU LÄSER
Broken Demon #2
Fanfictionتو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی...