با نیش باز آروم پتو رو از رو شکم هری کنار زدم و سرم رو بردم نزدیک شکمش و بوسیدمش.
لویی:دختر بابایی؟دارسی من؟
چند لحظه واکنشی نشون نداد و بعدش آروم دست کوچولوش رو شکم هری شکل گرفت...
لبخند عمیقی زدم و آروم روی دستش رو بوسیدم و آروم ,با لبخند زمزمه کردم:دوست دارم دختر خوشکل بابایی.قربون دخترکم که میدونه مامانیش نیاز به استراحت داره و شیطونی نمیکنه.خوبی بابایی؟
آروم یکم چرخید و پاهاشو تو شکمش جمع کرد و من لبخندم عمیق تر شد.شکم هری رو آروم نوازش کردم و گوشمو چسبوندم به شکمش.
صدای تند ضربان قلبش و بالا و پایین شدن شکم کوچولوش رو خوب میشنیدم ،حس میکردم و عشق میکردم!
لویی:دختر بابا میدونه که مامانی و بابایی خیلی خیلی خیلی زیاد دوسش دارن,مگه نه خوشکل بابایی؟
زین:داداش؟
با شنیدن صدای هول و جدی زین که داشت ذهنی صدام میکرد,سریع شکم هری رو بوسیدم و آروم گفتم:ببخشید بابایی،عمو زین باهام کار داره و من باید برم دخترکم،مامانی رو اذیت نکنی ها!آفرین دخترم.
دوباره شکمش رو بوسیدم که هری آروم تکون خورد و خمار یه چشمش رو باز کرد و زل زد بهم.
هری:لو؟
با لبخند سرشو بوسیدم و گفتم:چیزی نشده نفسم.زین باهام کار داره.بگیر بخواب عزیزم,هنوز خسته ای.
هری:من نیام؟
لویی:نیازی نیست عزیز دلم,زود برمیگردم پیشتون,بگیر بخواب خوشکلم.
با لبخند ریزی سرشو تکون داد و آروم چشماشو بست و وقتی لبشو بوسیدم لبخند خوشکلی زد.
با سرحالی از تخت اومدم پایین و وقتی صدای زین یادم اومد سعی کردم بدون اینکه ضایع بازی در بیارم,سریعتر حاضر شم و تا برم ببینم چه خبره.
آروم در اتاقمون رو بستم و تیشرتم رو کشیدم پایین و موهامو دادم بالا.
زین:ببخشید داداش,نمیخواستم مزاحم شم ولی نیازه که توهم در جریان باشی.
با لبخند زدم رو شونش و همونجور که قدم هامو تند میکردم گفتم:خواهش میکنم زینی,چی شده داداشی؟
زین:یه سری از بچه ها,بطور همزمان حالشون بد شده.
اخم ریزی کردم و قدم هامو سریعتر کردم.
لویی:قشر خاصی؟
زین:تموم بچه هایی که تو حموم خوابگاه جنوبی بودن.حدود بیست و دو نفر،هم دختر هم پسر.رنج سن خاصی ندارن و نشونه هاشون هم شبیه نشونه ی مسمویت با میزلتوئه ولی میزلتو نیست.اسهال و استفراغ و سردرد و سوزش چشم.
YOU ARE READING
Broken Demon #2
Fanfictionتو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی...