Part 189

386 102 73
                                    


سلام بچه های خوشگلم! حالتون چطوره؟ امیدوارم حال دل همتون خوب باشه!

عجیبه نه؟ نه خبری دادم که جمعه پست نداریم، نه این عادیه که بخوام شنبه صبح پست بذارم. چی شد؟ حافظه مرغی بالاخره کار خودشو کرد و من یه همچین چیزی رو یادم رفت! همچین چشم باز کردم یادم اومد دیشب پست نذاشتم، هه هه...شرمنده!

خلاصه! سعی میکنیم تظاهر کنیم هرگز همچین اتفاقی نیوفتاد و من شنبه صبح پست نذاشتم! بریم برای پست هفته خواننده های قشنگم؟

**************

با نیشخند دستامو تو قفسه سینه ام جمع کردم و کتف راستمو به چهارچوب در تکیه دادم. تماشای تلاش های بی وقفه اش، اونم وقتی که میدونست موفق نمیشه خیلی بامزه بود. دقیقاً عین بچه گربه ای بود که میخواست از یه سرسره ی پلاستیکی منجمد بالا بره و هی روش سر میخورد ولی دوباره تلاش میکرد!

کیو:اگه کمکی نمیکنی میشه حداقل سرم نخندی؟

کیو معمولاً خیلی کم حرف میزد و شانس شنیدن لحن عصبانیش خیلی خیلی کم بود و اینکه میدیدم اونجوری داره دندون هاشو بهم نشون میده یکم زیادی بامزه بود، پس بالاخره تحملم تموم شد و با خنده رفتم سمتش و موهاشو بهم زدم که با چشم غره سرشو عقب کشید!

کیو:آرون...این اصلاً موضوع خنده داری نیست! ما باید یه کاری براش بکنیم. نمیتونیم دست روی دست بذاریم و هیچ تلاشی برای کمک به حالش نکنیم...اون...دقیقاً چهار ساعت و سی و هشت دقیقه است که بیهوشه!

با دیدن صورت نگران و پر از استرسش لبخند کوچیکی زدم و کنارش ایستادم و یکمی موهای لخت و بلندش رو نوازش کردم که همونجوری که روی زمین و رو به روی تخت بزرگ و سفید رنگ چهار زانو نشسته بود، سرشو به رونم تکیه داد و یه نفس عمیق و خسته کشید.

کیو:نمیدونم چرا شیلدهام میشکنه...هرگز توی زندگیم همچین اتفاقی نیفتاده بود. نکنه...نکنه چون آیلیل اولین وارلاک دنیاست، ما نتونیم کاری براش بکنیم؟ یعنی واقعاً باید دست روی دست بذاریم و مرگ تدریجیش رو تماشا کنیم؟

با نیشخند به صورت وحشت زده و لبهای آویزونش نگاه کردم و آروم خندیدم. اون پسر واقعاً از وارلاک کمرنگمون خوشش میومد!

کیو:آرون! چجوری نگران نیستی؟ این موجود ریشه ی ماهاست!؟ چرا درک نمیکنی این موضوع چقدر مهـ...

نایل:من نگران نیستم چون این مارمولک زال، همین الانش، تو کمتر از پنج ساعت بیشتر از هفتاد درصد توان و نیروش رو پس گرفته! اون نه تنها داره جسمش رو درمان میکنه، بلکه خیلی قشنگ و تمیز، داره مخزن انرژیش رو هم پر میکنه!

کیو:اون داره خودش خودشو درمان میکنه؟ از کجا فهمیدی؟ میتونی سطح انرژی فیزیکی و جادوییش رو حس کنی؟

Broken Demon #2Waar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu