Part 105

796 123 56
                                    


چند دقیقه ای بدون اینکه چیزی بگیم از سکوت آرامش بخش و صدای باد و حرکات چمنا و گلهای اطرافمون لذت بردیم که حس کردم دیک کالوم دوباره داره توی سوراخم سفت میشه و اگه کالوم به اون حد میرسید دیگه خیلی دیر میکردیم، پس سعی کردم قبل از اینکه چیزی شروع بشه،از زیرش در برم!

با لبخند کتف جفت شیطونم رو که فکر میکرد متوجه نشدم برام چه برنامه ای ریخته رو بوسیدم و موهاشو نوازش کردم که سرشو مالید به گردنم و گردنم رو بوسید...گرگ موذی!

نایل:بلند شو عزیزم...دیگه باید برگردیم،اگه بیشتر از این دیر کنیم مامان هری بدون شک ستون فقراتمون رو از کمرمون...فاک!

با ضربه ی محکمش توی سوراخم ناخواسته داد زدم که آروم دم گوشم خندید و قبل از اینکه بتونم از گیجی لذت ناگهانی که بهم وارد شد دربیام،سریع ازم کشید بیرون و با یه حرکت بدن بی حسم رو عین عروسک هرجوری که میخواست حرکت داد! وقتی به خودم اومدم که چهار دست و پا روی چمنا آماده ی راند دوم بودم و جفت حشریم با یه حرکت خودشو دوباره و اینبار عمیق تر فرو کرده بود تو بدنم!

نایل:کالوم...دیر میشه!

خوشحال و شیطون دوتا سیلی محکم به کونم زد که کونم سرخ شد و زیر دستش لرزید و اونم حسابی کیف کرد و منم متاسفانه کنترلم رو از دست دادم و با لذت نالیدم!تهش همین کون سیری ناپذیر لعنتیم منو زمین گیر میکرد!

کالوم:جواب مامان هری رو خودم میدم بیبی...بعد از این همه سختی،دیگه لیاقت یه استراحت و مرخصی چند ساعته رو که داری نفس!

با نیشخند لبمو گاز گرفتم و از روی شونم به جفت خندونم چشم غره رفتم که کونمو محکم چلوند!

نایل:چقدر هم که من دارم استراحت میکنم!

کالوم:وقتی منو لخت کشیدی توی پورتال و آوردی تو خونه ای که مال خودمونه و من میتونم توش هربلایی که دلم میخواد سر این کون سفید و کردنیت بیارم،باید فکر اینجاهاش هم میکردی!

چند ثانیه بهش فکر کردم و وقتی دیدم حرفش منطقیه، کونمو یکم تکون دادم و نیشخند زدم!

نایل:به اندازه ی کافی منطقی بود ددی!

وقتی لبشو لیسید و بهم چشمک زد فهمیدم که بعد از این راند به یه شیلد درمانی نیاز پیدا میکنم،چون اون نگاه و اون عطش...بدون شک پارم میکرد!

کالوم:دقیقا همینی که داری بهش فکر میکنی...جرت میدم...انقدر میکنمت و توی شکمت میام که شکمت به اندازه ی شکم لیام بزرگ بشه...یه روزی حاملت میکنم نایل...یه روزی حاملت میکنم!

با شدت جلو عقب میشدم و مینالیدم و لذت میبردم و لذت میدادم.سرعت و قدرت ضربه هاش بعد از دور اول دیگه داشت برام عادی میشد و اون درد جوری با لذت قاطی شده بود که فقط لذت دیده میشد... جفتم خیلی خوب بلد بود منو همونجوری که نیاز دارم بکنه...دقیقا همونجوری که میخوام!

Broken Demon #2Where stories live. Discover now