بارون تازه بند اومده بود و هم خودمون، هم سبزه ها و تپه ای که روش نشسته بودیم خیس بود ولی اهمیتی نداشت، گرگینه های بطور طبیعی دمای بدن بالایی داشتن و مشکلی با خیسی و بارون نداشتن. من بخاطر مدت کمی که جسمم تبدیل به گرگینه شده بود، و مدت زیادی که بخاطر وظایفم بعنوان وارلاک تو جسم انسانیم میموندم، رابطم با گرگم اونقدرا هم نزدیک نبود ولی یه رابطه ی منطقی و خوب دو طرفه داشتیم که هردوتامون باهاش راحت بودیم. پس وقتی از گرگم خواستم دوباره کنترل رو بهم پس بده، بدون اعتراضی جفتش رو لیس زد و خودشو عقب کشید و من تبدیل شدم. سیلوا که از کنار کشیدن ناگهانی جفتش تعجب کرده بود، با دیدن جسم انسانی و بشدت لختم، یهو سیخ نشست و با زبون بیرون اومده زل زد بهم!
این چیزی بود که بیشتر از کالوم و گرگم، جید، بین من و سیلوا بود. درسته که جید و کالوم هم بشدت از تماشا کردنش لذت میبردن، ولی این چیزی بود که من و سیلوا بیشتر از اون دوتا میخواستیمش، پس اگه حرفی بود، باید به سیلوا میزدم! با استرس نفسمو فوت کردم بیرون و روی زانو یکم به سیلوا نزدیک شدمو آروم سرش رو نوازش کردم که سریع نیشش باز شد، دستمو لیس زد و سرش رو مالید به دستم.
نایل:سیلوا، من میدونم که تو و کالوم رابطه ی خیلی خوبی باهم دارین و تو هر وقت که کالوم بخواد، کنترل رو بهش میدی ولی من دوست دارم این کار رو وقتی تو توی کنترل کامل هستی انجام بدیم. پس برای اینکه تو توی کنترل کامل باشی و به اندازه ی من از این سکس لذت ببری، باید چندتا چیز رو بهم قول بدی، باشه؟
وقتی سر بزرگ و پشمالوش رو با هول و عجله تکون داد و دستم رو لیسید، آروم خندیدم و سعی کردم به نگاه خیره اش روی دیک سفت و تحریک شدش دقت نکنم و نذارم ذات خرابم، اوضاع رو برام سخت کنه!
نایل: دقیقا مثل خودت، این اولین باره که من همچین کاری میکنم و درست مثل خودت خیلی هیجانزده ام و استرس دارم ولی باید بهم قول بدی که میتونی خودتو کنترل کنی! درسته که وقتی من به کالوم میگم آرومتر، اون محمکتر منو میکنه ولی شرایط برای تو فرق داره. تو خیلی خیلی بزرگتر از کالومی و اگه واقعا خیلی دردم بگیره و نتونم تحمل کنم و تو هم خودتو کنترل نکنی، من ممکنه واقعا آسیب ببینم و خیلی درد بکشم. پس قانون اول، خودتو کنترل کن!
وقتی دوباره با همون حرکت بامزه سرش رو تکون داد، لبخند بزرگی زدم و دوباره سرش رو نوازش کردم.
نایل:قانون دوم اینه که لطفا، مراقب دندون هات و پنجه هات باش، اونا واقعا تیزن و با اینکه اگه زخمی بشم، سریع درمان میشم، ولی بازم مشخصه که خیلی دردم میگیره. پس مراقب دندون ها و پنجه هات باش!
وقتی دوباره سریع موافقت کرد، لبخند کوچیکی زدم و یکم به قانون سوم فکر کردم...دودل بودم یکم!
نایل:قانون سوم...هنوز خودمم زیاد در موردش مطمئن نیستم ولی خواهشا، قبل از اینکه ارضا بشی، بهم اخطار بده! من هنوز مطمئن نیستم که میتونم ناتت رو تحمل کنم یا نه و حس میکنم ممکنه نظرم عوض بشه، پس حواست باشه...اوکی؟
YOU ARE READING
Broken Demon #2
Fanfictionتو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی...
