Part 32

1.5K 167 3
                                    


زین:خوبی عزیزم؟

قبل از اینکه زین چیزی بگه,با هشدار گفتم:زین!

هردوتاشون متعجب برگشتن سمتم ،منم بدون اینکه اخمم رو پاک کنم با سر به زین اشاره کردم تا بیاد کنارم.

زین دوست نداشت از لیام جدا بشه ولی مخالفت نکرد و با یه نفس عمیق,آروم اومد سمتم و دستاشو تو قفسه سینش جمع کرد...

لویی:جواب پاره کردن گلوی دوست و خانوادت، بوسه و نوازش نیست زین!

زین:ولی...

لویی:ولی نداره!

با عصبانیت یه نفس عمیق نگاهمو از زین شرمنده گرفتم و برگشتم سمت لیام که با خجالت و پیشونیه قرمز سرشو انداخته بود پایین.

حرکت زین برام قابل هضم بود,منم اگه بجای اون بودم ممکن بود بجای اخم و دعوا,دوست پسرمو ببوسم ولی لیام...زین نمیدونست ولی من قبلا در این مورد با لی حرف زده بود!

بهش باز و وسیع توضیح دادم که اگه کنترلشو از دست بده ممکنه چه کارهایی وحشتناکی بکنه،بهش خط قرمز رو نشون داده بودم و واضح و روشن بهش اخطار داده بودم که نباید از اون خط رد بشه!

لویی:و حالا ما اینجاییم!هیچ کدوم از حرفامو جدی نگرفتی نه؟

زین:حرفا؟کدوم حرفا؟

یه چشم غره واسه لیام خجالت زده رفتم و به لیام اشاره کردم.

لویی:خیلی ریز به ریز واسه جناب آقا در مورد از دست دادن کنترل و خط قرمزا توضیح داده بودم,چقدر هم که حرفامو جدی گرفت!

زین:لیام!

لیام:من...من واقعا شرمندم,فقط یه لحظه کنترلمو از دست دادم!قسم میخورم,حواسم به همه چیز بود,فقط یه لحظه...

با اخم پریدم وسط حرفشو و جدی گفتم:برای یه اشتباه جبران نشدنی همون چند لحظه کافیه لیام!اینو قبلا هم بهت گفته بودم!تو میتونی جفت یا برادرتو تو همچین شرایطی بکشی و وقتی تو خونشون رنگی شدی تازه به خودت بیای و بفهمی با زندگیت چیکار کردی!همون چند لحظه،همون چند ثانیه کافیه لیام!

لیام:من...من فقط میخواستم قوی تر باشم!

زین:قوی تر؟تو همین الانش هم خیلی راحت میتون ارشد های پایگاه رو تو مبارزه شکست بدی لیام,دیگه چقدر میخوای قوی تر باشی؟

لیام:نمیخوام ضعیف باشم زین!دیگه نمیخوام حس کنم برای جفت یه آلفا ضعیفم و نیاز به مراقبت دارم!میخوام همراهت قدم بردارم...نه پشت سرت!

زین:دیوونه شدی؟

با عجله رفت سمت لیام و صورتشو گرفت تو دستاش و زل زد بهش و جدی گفت:تو پشت سر من نیستی لی،کنارمی! همیشه کنارم بودی!چه اون موقعی که ضعیف بودی و نیاز به مراقبت داشتی,چه الان که خیلی راحت میتونی گلوی یه ارشد رو پاره کنی!تو هیچ وقت برای من کم نبودی و نیستی لی...هیچوقت!تو جفتمی دیوونه!نیمه ای که کاملم میکنه... مشکلت چیه عزیزم؟

Broken Demon #2Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon