Part 181

279 100 64
                                    


سلام بچه ها جونم! شب خوشگتون بخیر!

الوعده وفا! قول دادم امروز یه پست دیگه خواهیم داشت، پس امروز یه پست دیگه داریم!

**************

آیلیل هنوز تو بغل هری داشت گریه میکرد و من شده بودم مثل بچه ای که اشتباهی با چوب زده بود تو چشم دوستش و انقدر کله شق بود که حاضر نشده بره سمتش و برادر بزرگترش داشت از دوستش دلجویی میکرد... نوه که هیچ، من اگه نبیره هم داشتم الان سنش از هری بیشتر بود و من حتی اون کسی نبودم که چوب تو دستش رو تو چشم یکی دیگه فرو کرده بود و اون حس سنگینی که روی سینم داشتم بدون برو و برگشت بی دلیل و مزخرف بود!

آروم دست کالوم رو ول کردم و بعد اینکه سوالی نگاهم کرد بهش اشاره کردم میخوام یکم قدم بزنم و بعد از بوسیدن گونش، همونجور که اون اطراف قدم میزدم، پس گردنم رو میخاروندم و مدام به خودم گوشزد میکردم که فقط بیخیالش شم و حرکتی نکنم که خودم رو ضایع کنم.

وقتی سایه ی چیزی رو روی خودم حس کردم سرمو بلند کردم و یه نگاه به ریشه ای که توی دو قدمیم بود انداختم...ریشه ی خودم!

نایل: ولی خوشم اومد...خاکش حاصلخیز بنظرمیاد. شرط میبندم کلی هم بهش کود گاوی دادی...هه هه! حسابی هم که رشد کرده!

با نیشخند گفتم و سعی کردم بامزه باشم که آیلیل و هری و بقیه پسرا با چشم گرد و متعجب زل زدن بهم و من دوباره خودم رو لعنت کردم. فقط باید ساکت میموندم تا خودش آروم شه!

نایل: وقتی دفعه ی پیش جای بریده ی شاخه ام رو بهم نشون دادی یکم بهم برخورد، یعنی میدونستم توی این سالها کم کرم نریختم و نسبت به بقیه وارلاک هات خیلی اذیتت کردم ولی بازم این حرکت یکم زیاده روی بنظر میرسید و من فکر میکردم منظورت از نشون دادن جای شاخه ی بریده ام اینه که اگه یه دفعه دیگه کرم بریزم و دستت بهم برسه پارم میکنی و...ام...فکر میکنم دیگه به اندازه ی کافی توضیح دادم!

زیر لبی به خودم فحش دادم و با پایین انداختن سرم رفتم سمت کالوم و تقریباً پشتش قایم شدم! یعنی هر دفعه با این دهن گشادم باید آبروی خودمو ببرم؟

سرمو وسط کمرش و بین شونه هاش تکیه دادم و وقتی بین خنده های ریزی که از اطراف میومد، بدن کالوم هم شروع کرد به لرزیدن لبمو گاز گرفتم و یه سیخونک بهش زدم تا ساکتش کنم که خنده اش شدت گرفت! حرصی خواستم دستمو از توی دستهاش بکشم بیرون و از پشت یه لگد بزنم تو زانوهاش که دیگه جرات نکنه سر همسر حامله اش بخنده که یهو سر فرفری هری از کنار شونه ی کالوم اومد تو مرکز دیدم و قبل اینکه بخوام حرکتی بزنم منو عین یه عروسک کشید سمت خودش و بعد حلقه کردن دستهای بزرگش دور کمرم، محکم بغلم کرد!

هری:مامانی مهربون منی تو! چرا انقدر خوبی جوجه ایرلندی؟

اولش خواستم بزنم تو حالش و یه تیکه ای بهش بندازم ولی بعدش با دیدن شدت و نوع ذوقی که خیلی کم و معمولاً فقط در واکنش به دارسی و من نشون میداد لبخند کوچیکی زدم و شل کردم و گذاشتم بهم عشق بده و خودمم از محبت خالصی که ازش میگرفتم نهایت لذت رو بردم!

Broken Demon #2Where stories live. Discover now