دام:نمیگیرم...طلسم این بنشی برای خط آلفاهای این خانوادست!
هیجان زده و با چشم درشت خودمو رو مبل کشیدم جلو و تند گفتم:یعنی ممکنه لی بتونه باردار شه؟
دام:مطمئن نیستم ولی کسی نگفته اون طلسم رو شما و جفتتون بسته شده!
هری:پس من چجوری باردار شدم؟
دام:احتمالش زیاده بخاطر قدرت زیاد اسپرم های لیدر باشه!یا شاید هم از اول توانایی بارداری داشتین!هرچیزی ممکنه!
لویی:پس ممکنه لی بتونه باردار بشه؟
دام:گفتم که...ممکنه!ما نمیدونیم اون جفتی که طلسم داره کدوم یکیتونه!
هیجان زده سریع بلند شدم که یهو در باز شد و زین عین جت دوید داخل،لیامم رو کولش!
نگران بلند شدم و دویدم سمتشون که زین سریع لی رو که عین خون قرمز بود رو گذاشت زمین و چندبار محکم بوسیدش و عین قورباغه پرید سرم که سریع روهوا گرفتمش!
زین:دارم بابا میشم داداااش!داری عمو میشییی!ولم کن...ولم کن برم درسته بخورمش!
هنگ ولش کردم که سریع پرید سر لیام قرمز و شروع کرد به لب گرفتن ازش!دارم...عمو...میشم؟
دام:خب...مشخص شد کدوم جفت طلسم داره!
نایل:هیع!من هی میگم به این گرگینه ها دست بزنی حامله میشن،کسی حرفمو باور نمیکنه!ولی نه!از پشت کارت خوشم اومد...خوشم اومد!دامی جونم...بعدی خودتی جیگر!
دام:با اون ددی ددی هایی که تو دیشب راه انداخته بودی،تو توی صف از من جلوتری!
نایل:من تو رو جر میدددم!از ذهنم بکش بیرون کونی!
با خوشحال هری خوشحال رو محکم بوسیدم و بدون توجه به نایل و دام که عین اسب دنبال همدیگه میدویدن رفتم سمت زین و لی و باهم بغلشون کردم و با خوشحالی داد زدم:خفه شین گوسفندا!دارم عمووو میشمممم!
**********
جوری لبخند میزدم که فکم درد گرفته بود!
خبر بارداری لیام بدجوری خانواده رو زیر و رو کرده بود!من و زین که داشتیم از خوشحالی سکته میکردیم!هری و جرارد هم خوشحال و با ذوق داشتن از همه نظر لیامو واسه شروع دوره ی بارداریش آماده میکردن و بهش مشاوره میدادن و لیامم با صورت رنگ خون ولی بشدت خوشحال و با دقت به حرفاشون گوش میداد!
همه خوشحال بودن، همه!حتی استایلز هم با وجود احساس وحشتناکی که تجربه کرده بود بشدت خوشحال بود و هی به من و زین و لیام تبریک میگفت!
نایل بخاطر خبر خوب بارداری لی همه رو ناهار مهمون کرده بود و به همه حق انتخاب غذای مورد علاقشون رو داده بود تا با جادو جمبل جولوشون ظاهر کنه!
YOU ARE READING
Broken Demon #2
Fanfictionتو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی...