on my way(p.45)

1.9K 318 99
                                    

روی مبل نشسته بود و منتظر بود تا تهیونگ از حموم بیاد... میخواست ازش خداحافظی کنه!
نه اینکه نخواد تا آخر عمرش خودشون دوتا رو توی همون خونه حبس کنه و همون جوری زندگی آرومی داشته باشه، اما خودش هم میدونست نمیشه و با بیشتر موندن تو خونه تهیونگ فقط داشت پررویی میکرد!

با صدای زنگ خوردن تلفن از جا پرید، تلفن خودش نبود...
صدای زنگ موبایل خودش یه ورژن راک از آهنگ بیلی ایلیش بود!
مگه میشد بیلی رو دوست داشت و you should see me in a crown رو نه؟!

سر چرخوند و دنبال منبع اون صدای ملایم گشت تا اینکه لرزیدن گوشی رو، روی اوپن آشپزخونه دید...

بلند شد و نگاهی به صفحه اش انداخت و با دیدن اسم تماس گیرنده، لبخند تلخی زد...
درسته تهیونگ هیچوقت آدم ها رو با اسم خودشون سیو نمی کرد! اما مگه چندتا کوالای پوکر تو دنیا وجود داشت که الان عبارت "koala poker hyung" روی صفحه گوشیش بود؟!

جونگکوک با همون لبخند تلخ نگاهی به در حموم انداخت

- آدم نمیشی؟

زیرلب از در حموم پرسید و منتظر موند تا یونگی بیخیال بشه و بعد از اینکه گوشی قطع شد، خودش رو روی مبل پرت کرد و قفل گوشی تهیونگ رو باز کرد!
آره... پینش رو بلد نبود اما تو گله سی ال خیلی چیزها یاد گرفته بود، گوشی تهیونگ هم گرون بود اما خودش از قابلیت هاش استفاده نمی کرد و خب... خودش بحال جونگکوک!

اولین شماره اش رو وارد کرد، همونی که تو اون سن خطش هنوز به نام باباش بود...
پوفی کرد و به کلمه "trouble maker" چشم غره رفت.
شماره سابقش که یونگی هیونگش براش جور کرده بود رو هم وارد کرد، اما ایندفعه خنده اش گرفت، "lollipop"... جدی کیم تهیونگ؟

شماره ی حال حاضرش رو وارد کرد و سیوش کرد... "1kookoo"، اون 1 رو هم گذاشته بود تا اسمش بیاد اول لیست و تهیونگ راحت ببینتش!

دوباره گوشی تهیونگ تو دستش شروع به زنگ خوردن کرد، ایندفعه "han'chim"  اسمی بود که روی صفحه ظاهر شد

با قیافه تو هم رفته بلند شد و نزدیک در حموم رفت، چون دقیقا همچین چتی رو یادش بود...

شب بخیر han'koo

چی؟

~_~

هانکو یعنی چی؟

من گشادم><
هان مخفف هانیه

😑

.

محکم و با حرص در حموم رو باز کرد و نگاه متعجب تهیونگ که دستش توی موهاش بود و داشت موهاش رو آب میکشید، نادیده گرفت

- هانچیمه!

جونگکوک همونطور که به حالت قهر به سقف خیره شده بود، گوشی رو سمت تهیونگ گرفته بود اما قدم داخل حموم نذاشته بود...

On My WayWhere stories live. Discover now