on my way(p.46)

2K 315 99
                                    

جونگکوک انتظار همه چی رو داشت...

منتظر بود یونگی با پوزخند بهش بی محلی کنه!
جیمین شروع به گریه کنه!
جین شروع کنه به زدن مشت های آروم به کمرش و گلایه از اینکه چقدر بیشعوره!
نامجون سعی کنه جین رو بگیره!
و خب از اونجایی که هوسوک غالبا ریکشنی نشون نمیداد از اون انتظار هیچی نداشت!

اما خدایی دیگه اینجور ریکشن هم خیلی عجیب بود... همه به تهیونگ سلام داده بودن و هیچ کس حتی نگاهش هم نکرد!

خب اینکه بعد از تهیونگ وارد فست فود شد و یکم دورتر ایستاد خودش تاثیر داشت اما دیگه نمیشد کلا کسی متوجه اش نشه...

- عشقم کو؟

جیمین با پوزخند دیوثی از تهیونگ پرسید و تهیونگ به سمت جونگکوک اشاره کرد...
در صدم ثانیه همه نگاه ها روی جونگکوک خشک شد، همشون انگار که صاعقه خورده باشن بدون پلک زدن فقط نگاه میکردن!

- س... سلام...

نامجون اولین نفر از جاش بلند شد...

- فکر نمی‌کردم بیایی!

- چ... چی؟

جیمین اجازه نداد جونگکوک چیزی بگه و صداش باعث شد جین هم به خودش بیاد

- شماها هم مثل من توهمه توهم گرفته بودید؟

هیچکس نفهمید چی میگه، خودش هم نفهمید چی میگه... ساختار جمله اش سخت نبود فقط مغزهاشون خیلی درگیر حضور جونگکوک بود!

- یاااا جئون جونگکوک! رذل کونی!

جیمین با چشمهای پر شده فحش داد و تقریبا از روی میز پرید تا بتونه جونگکوک رو بغل کنه...

- میکشمت بیشعور عوضی!

جین هم سریع بلند و شد طبق پیش بینی جونگکوک با دست های مشت شده، جلو رفت

- خوش اومدی!

خب این بدترین حالتی بود که هوسوک میتونست با خونسردی تمام اجرا کنه، اما جونگکوک ناراحت نمی شد... به هرحال اون هوسوک بود، جونگکوک میدونست الان خوشحاله!

نامجون در کشمکش با جین بود تا از سوراخ شدن کمر داداشش جلوگیری و کنه و تا اونجا همه چی طبق پیش بینی جونگکوک پیش رفته بود تا اینکه نگاهش به یونگی افتاد...
اون با یه نگاه غمگین و دلخور بهش زل زده بود و وقتی چشم تو چشم شدن، جونگکوک اون لحظه رو لعنت کرد که افکار باعث جذب میشن!

یونگی پوزخند سرد و تلخی زد و روش رو برگردوند... بوی چی میومد؟

اوکالیپتوس؟ نعنا؟ هر چی که بود مطمئن بود از سمت یونگی میاد اما جرئت نکرد نزدیک بره و بگه هنوز وقتی میبینمت بوی نعنا رو حس میکنم، چرا موهات رو مشکی کردی؟ البته اینجوری خیلی جذاب تری! هیونگ الان یه کیوته هات شدی، این چه وضعشه؟ چندتا حس به ملت میدی؟

On My WayWaar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu