on my way(p.28)

2.2K 405 253
                                    

چند دقیقه بود که تو سکوت داشت ماشین رو تو جاده میروند

- ته ته... کجا داری می ری با این سرعت؟

جونگکوک درحین اینکه داشت با ضبط ماشین ور میرفت پرسید و با چشمهای شیطون تهیونگ رو نگاه کرد

- نمیدونم! کجا میرم؟ کجا برم ؟

قیافه جونگکوک با تعجب آویزون شد

- دیر لود میشی پس چرا گرفتی رو صد و بیست؟ دنده رو کم کن، دور برگردون پیدا کن، یه رستوران خوب تو سئول رو مقصد قرار بده که دارم از گشنگی تلف میشم... بعد صحبت میکنیم!!

تهیونگ فقط از این متعجب بود که « چرا اون لعنتی اینقدر خونسرده؟ »
همه ی بدنش به طرز عجیبی یخ کرده بود و فقط میتونست حس ناشناخته اش رو سر پدال گاز خالی کنه...
بدون کم کردن سرعت از دوربرگردون پیچید و باعث شد جونگکوک با صدای بلند بخنده

- هوی شوماخر... کنار یکی از این مغازه ها نگه دار برم شیر و کیک بخرم! بخاطر یه وعده غذا نکشیمون؟!

تهیونگ جواب نداد و فقط نفس عمیقی کشید

- تهیونگ؟ چرا قفلی زدی رو جاده؟ خشکی چشم میگیری!

- میشه فقط...

با صدای موبایل جونگکوک، حرف تهیونگ نصفه موند

- شرمنده من این رو جواب بدم!

جونگکوک گوشیش رو از جیب کت اسپرت و ارزون قیمتش بیرون کشید و نگاه تهیونگ هم سمت دستی کشیده شد که یه گوشی عتیقه رو نگه داشته بود

- الو؟

تهیونگ فکر میکرد لحن جونگکوک خیلی لاتی شده، اما حالا حرف زدنش پشت تلفن بهش ثابت کرد تا حالا داشته سافت صحبت میکرده!

- زر نزن کونی مگه من بهت نگفتم پول ندارم؟

تهیونگ با چشمهای گرد و مبهوت سرش رو برای لحظه ایی سمتش چرخوند

- مودب باش!

با ولوم یک زمزمه متعجبی کرد و دست جونگکوک با اخم بالا اومد تا ساکتش کنه

- پس تو گوه خوردی امروز فرستادی!

تهیونگ واقعا داشت شاخ درمیآورد

- من گفتم جور میکنم، گفتم کِی؟

تهیونگ صدای فریاد رو از پشت تلفن تشخیص داد اما نفهمید چی میگه

- اون به خودم مربوطه! مگه تو کم آوردی؟ هروقت بخاطر من نون تو رو بریدن بیا دهنت رو باز کن! الان هم زنگ بزن بگو امروز نیاد... من تا دوهفته دیگه حقوق میگیرم!

و صدای داد از اونطرف خط ادامه داشت و تهیونگ ایندفعه دو عبارت « دو هفته» و « میمیری » رو تشخیص داد

- خب ندارم چیکار کنم؟ برم جای پول، ماچش کنم؟

همونطور که داشت غر میزد با انگشت به تهیونگ یه اشاره ایی داد که معنیش رو نفهمید

On My WayWhere stories live. Discover now