on my way (p.30)

2.3K 356 62
                                    

پارت سی شد :|
چه زود! :|
حالا به افتخار پارت سی، کسایی که نمیخوان نخونن به هرحال چیزی رو از دست نمیدن!
🔞🔞

میدونم همه هم میخونین من واسه خودم فقط عر میزنم! :|
ناموسن واسه خط به خط این پارت نظر ندید اصلا دوست ندارم مرورش کنم><
آخرش یه نظر کلی بدید بزارید فقط بفهمم هستید><
.......

- تا وقتی تو روی این زمین نفس میکشی من به کی میتونم فکر کنم؟

این جمله فقط یه لرز دیگه به بدن کوک داد...
فقط خودش میدونست حسش متفاوته!
لرز های قبلی از حرص بودن، الان کل بدنش رو خوشی پر کرده بود و صدای بم تهیونگ یه حس خاص به تک تک سلول هاش میداد!
چه حس کوفتی که تو این حالت زیر پوستش آتیش روشن کرده؟

- من... من فقط با خودم... خب گفتم شاید...

صدای خنده ی زمزمه وار تهیونگ از مرگ در اثر کمبود اکسیژن نجاتش داد

- اگه نمیخوای بگی، خودم سعی میکنم بفهمم حسودی کردی!

جونگکوک لبش رو آویزون کرد تکونی به شونه اش داد

- ولم کن. تا مثل آدم باهات حرف میزنم...

صداش با کوبیده شدن لبهای تهیونگ رو لبهاش به کلی ساکت شد

تهیونگ جوری میبوسیدش که انگار تو آبه و جونگکوک ماسک اکسیژنی چیزیه!
دوباری سعی کرد تو بوسه عمیق تهیونگ شریک بشه اما هربار تهیونگ با کشیدن لبهاش تو دهن خودش، بهش میفهموند باید آروم بگیره.
بالاخره کمبود اکسیژن باعث شد مشت آرومی به کتف پسری که لبش رو کنده بود، بزنه و بتونه صورت هاشون رو جدا کنه!

- ت... تهیونگ!

نفس نفس میزد و اسم پسر روبروش رو هم بزور از بین نفس هایی که می گرفت گفت

- جانم؟

- با من اینجوری حرف نزن!

کلا یادش رفت چی میخواست بگه و حس و اشتیاقی که برای قلدری کردن داشت، مانع فکر کردن به چیز دیگه ایی میشد
وقتی داشت برای چشمهای پر آرامش تهیونگ خط و نشون میکشید، نفهمید عقب عقب رفتنی که با تهیونگ هماهنگ شده داره کدوم سمت میره؟
و خوردن پشت پاش به پایه مبل، باعث شد روش ولو بشه...
تهیونگ که انگار منتظر همین لحظه بود، روش خیمه زد و دوباره شروع به بوسیدنش کرد
و این بوسه برعکس قبلی آروم و لذت بخش نبود، جونگکوک حس میکرد صورتش داره توسط تهیونگ خورده میشه!

با قوس دادن به کمرش باعث شد تهیونگ کمی عقب بره و راه نفسش باز بشه اما هنوز بازدمی برای دم اولش انجام نداده بود که جفت مچ هاش گیر دست های تهیونگ افتاد و بوسه ادامه پیدا کرد

نمی تونست حرف بزنه اما تو همون حالت چیزی مثل « ولم کن » زمزمه کرد

- جونگ... اذیتت کردم؟

On My WayWhere stories live. Discover now