on my way(p.6)

3.2K 719 42
                                    

- خبر؟

- سلامتی!

گوشی رو روی گوشش جا به جا کرد و پوفی کشید

- به اون کلون بی مغزت بگو صدای موزیک بی صاحاب موندش رو کم کنه خودش کر نشه!!!

با عصبانیت داد زد و صدای سرسام آور موزیک بعد از داد یوهیول قطع شد

- خب چی شده؟؟

- هیچی میخواستم هم به خودت بگم و هم بهت بسپرم به بقیه برسونی...

یوهیول تو سکوت منتظر ادامه حرف جونگکوک شد

- بابت اون جوری رفتنم عذر میخوام، نامجون باهاش بود خودت میدونی دیگه؟!!

صدای اوهوم گفتن یوهیول باعث پلک فشردن جونگکوک شد و بعدش هم یه مکالمه عادی رد و بدل شد
خدا میدونه که چقدر شرم زده بود

- وات؟؟؟؟؟؟؟

جیغ نه چندان مردونه ایی کشید و چشمهاش رو تا آخرین درجه درشت کرد

تهیون به هر زحمتی بود جلوی خندش رو گرفت تا بیشتر از اون پسر روبروش رو، زخم خورده نکنه

- هیچ ربطی به من نداره! حالا تا تو با خودت کنار بیایی من لپ تاپ و بقیه خرت و پرت هات رو میبرم!

ده دقیقه طول کشید تا تهیون با جعبه لوازم از جونگکوک دور شد اما تنها تغییری که توی اون پسر به وجود اومده بود، فکش بود که افتاده تر میشد!

تهیون هم که از غر زدن های پشت هم تهیونگ خسته شده بود با تکیه بر زور بازوش، جونگکوک رو سمت اتاق رئیس خوش اخلاقش هل داد و گاهی کشید!

- ثنکس سوییت هارت، میتونی بری!

- باید واسه من بدبخت پاداش و اضافه حقوق درنظر گرفته بشه! مگه من حمالم؟؟

زیرلب غرغر کرد و از در خارج شد و تهیونگ با خودش فکر کرد « این دیگه چه سونامی جهنمیه که همه میگن(مگه من حمالم؟) مگه فقط حمال توانایی انجام چندتا کار رو داره؟ خو اون‌جوری که من خودم سوپر حمالم!! »...

- چه اتفاق کوفتی داره میافته؟

با صدای جونگکوک از افکارش جدا شد و به پسری توجه کرد که انگار همین ده دقیقه پیش، قبض روح شده!!

- چه اتفاقی؟

جونگکوک از بیخیالی رئیسش بهت زده و عصبانی بهش چشم غره رفت

- این سوال من بود!

- خو الان سوال جفتمونه!

جونگکوک صورتشو جمع کرد

- نه پشیمون شدم! داشتن وجه اشتراک باهات باعث میشه حس نخاله بودن بهم دست بده.

تهیونگ که خودشو پشت میزش، روی صندلی ولو کرده بود، با عصبانیت جونگکوک رو نگاه کرد و نفس عمیقی کشید

On My WayWhere stories live. Discover now