on my way(p.19)

2.5K 459 123
                                    

دوباره تو آیینه نگاهی به موهای خیسش انداخت و مطمئن شد تیپش تکمیل و عالیه...
یه خرگوش صورتیِ خیس شده بود!

لعنت که هر گوهی میخورد سر ماه نشده بدترش سرش میومد!
اون که تهیونگ رو خیس نکرده بود
اصلا تکلیف اونهایی که اختلاس میلیاردی میکنن چی می شه؟

حال اونها رو هم همینقدر خوب می گیری یا زورت فقط به من میرسه؟

با خدای خودش دردو دل کوچیکی کرد و بالاخره از دستشویی خارج شد و با دیدن تهیونگ که داشت با گوشی بی صاحاب مونده خودش، مودبانه حرف میزد روح هم از بدنش خارج شد

- کیم تهیونگ عوضی چرا گوشیم رو جواب دادی؟

اول داد زد اما با احتمال نود درصدی که باباش پشت خط باشه ادامش رو زمزمه کرد

- بله بله خودش اومد... الان گوشی رو میدم بهش!

و به جونگکوک رنگ پریده نزدیک شد

- پشت خط باباته!

جونگکوک رو با حرص گوشی رو ازش قاپید

- پشت درم عمته!

تهیونگ از حرص بچگانه اش خندید

- سلام!

- سلام و زهرمار... کدوم گوری رفتی؟

- یه جایی هستم دیگه، شما نگران نباشید

- نیستم... گمشو بیا خونه کار داریم!

خب باشه ولی نیازی نبود اینقدر صریح بگی نگرانم نشدی

- شما به کارهاتون برسید منم امشب رو یه جایی میگذرونم!

- تو خیلی بیجا میکنی! از کی تا حالا اینقدر ول شدی؟ تا نیم ساعت دیگه خونه ایی!

هوف خسته ایی از بین لب های جونگکوک رها شد

- چشم!

و بدون اینکه حرف اضافه ایی بگه یا بشنوه، پدرش قطع کرده بود

- لعنت بهت کیم تهیونگ! دفعه بعدی به گوشی من دست بزنی خودم تک تک گیس هات رو میکنم!

تهیونگ خندید و زبون درازی کرد

- مسخره بازی در نیار تهیوووونگ... من نمیخوام برگردم خونهههه!

تهیونگ عوض تغییر مود به یه حالت جدی، لبخندش رو عمیق تر کرد و لپ های جونگکوک رو از دوطرف کشید

- خب نرو نَرمالووووو...

کشدار گفت و رسما بعد از کندن لپ های جونگکوک ولش کرد

- من نرمالو نیستم فقط صورتم گرده! مگه می شه؟ ندیدی چجوری با من حرف زد؟ الان هم میدونه پیش توام راحت پیدام میکنه!

تهیونگ سینه اش رو سپر کرد و صداشو کلفت کرد

- بهشون بگو «من خونه نمیام به هیچکس هم مربوط نیست!»

On My WayWhere stories live. Discover now