مقدمه

1.8K 147 5
                                    

من یه برده ام با اینکه سیاه نیستم و دورانی که برده داری رایج بوده مدت هاست تموم شده

من یه برده ی مدرنم
منو از بچگی از پدر و مادر آزادم خریدن
پدر و مادری که اونارو بیاد نمیارم

از اونجایی که خوش شانس بودم تو دوران کودکی و نوجوانی اعضای بدنمو برای قاچاق ازم نکشیدن بیرون یا تو بدنم مواد جاسازی نکردن

چون زنده ی من کارآمدتر بود حتی با اینکه گاهی طبع سرکشم خودشو نشون میداد

چون اونا راه حلشو پیدا کردن
از 15 سالگی منم معتاد کردن تا بتونن کنترلم کنن
ولی من اینجا تنها نیستم
یکی هست...
که بخاطر اون هنوز زنده ام
اونا میگن سگ جونم ولی من میترسم بمیرم واونو تنها بذارم...
هرچند که فکر نکنم اون حسش با من یکی باشه... :)
-----------
نویسنده:aislynnluvwar

LuvWarWhere stories live. Discover now