💫198👁

258 20 1
                                    

✨عارف✨

خب خودم مشتاق رسیدن به همون لذت نهایی بودم.
نفس عمیقی کشیدم و لبخندی زدم و گفتم:
نه...مشکلی ندارم!

انگار مردد بودنم رو فهمید که پیشونیش رو به پیشونیم چسبوند و لب زد:
میدونی که مراقبتم عروسک...هوم؟!

لبخندی زدم که روی پیشونیم رو بوسید و لباش رو چند لحظه روش نگه داشت و گفت:
خیلی خاطرت رو میخوام!

دستم رو سمت صورتش بردم و روی ته ریشش رو نوازش کردم که کاندوم رو داد دستم و گفت:
میخوام بدون این پیش برم اما اولین بارته و نمیخوام کوچیکترین بی احتیاطی بکنم!

بازش کردم و گفتم:
کلی دیگه وقت داریم برای انجام دادنش...این اولین و آخرین رابطهمون نیست و نخواهد بود!

با عشق به دلبریم خندید و وقتی کاندوم رو روی عضوش کشیدم از لمس داغی و سختیش بدنم چند درجه گرم تر شد و وقتی به جون لبام افتاد و عضوش رو روی پایین تنه ام کشید عمیق آه کشیدم و بدنم منقبض شد.

ژل روان کننده ای که داشت رو روی سوراخم ریخت و مشغول مالیدنش شد.

با شهوت بهش چشم دوختم و مینالیدم و بیقرار ورودش بودم که چند تا از انگشت هاش رو به ترتیب واردم کردم و چون داخلم خیلی روان شده بود به راحتی عقب و جلوش میکرد و از درد و لذت چشام رو نمیتونستم باز نگه دارم و حتی بی حرکت بمونم!

زیرش تکون میخوردم و مینالیدم.
وقتی سر عضوش رو کنار انگشت هاش داخلم فشرد به بازوش چنگ زدم و لب زدم:
آههه...رادمهر...اومممم...

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Aug 09, 2023 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

💫Drown your gaze👁Where stories live. Discover now