|52|

2.7K 471 181
                                    

سلام از همه
بازم شررط بذارم یا ببرمش بالا؟!
میخوام خودمو لوس کنم ببرمش رو 150 😂
کامنتارو فقط 😁😁

......

سردرد عمیقی باعث شد از خواب بیدار بشه...دستهاشو روی پیشونیش گذاشت تا از دردش کم کنه

+لعنتی...

از جاش بلند شد و به دور و بر نگاه کرد...اینجا خونه ی خودش نبود! کجا بود؟!

از روی مبل بلند شد و با دیدن فضای خونه متوجه شد اینجا خونه ی زینه

به خودش پوزخند زد تو حالت مستی کلید خونه ی زین رو از کجا پیدا کرده بود؟!

سریع گوشی و کتش رو برداشت و خونش زد بیرون، با دیدن خونه و خاطرات حالش بدتر میشد

چیز عجیبی که درباره ی خونه وجود داشت این بود که خونه دست نخورده باقی مونده بود...حتی عکسهای زین هم اونجا بود

وقتی سوار ماشین شد شماره ی استایلز رو گرفت

-الو؟

+قربان پین هستم گفتین درباره ی محل خدمتم باهاتون تماس بگیرم

-آره همه چی ردیف شد بیا شعبه ی سه لندن...

+باشه ممنون کی بیام؟!

-امروز شیفت بعد از ظهر

+باشه حتما

زین پول تاکسی رو حساب کرد و وارد خونه شد با دیدن خونه لبخند زد درسته نمیخواست اینجا برگرده ولی نمیتونست انکار کنه که دلش برای اینجا تنگ شده...

لحظه ی اول ورودش توی جاش خشکش زد...این بوی لیام بود...بو تازه بود...

لحظه ای دلهره وجودشو گرفت نکنه لیام توی خونه بود؟!
با نگرانی و قدم های آروم سمت اتاق رفت ولی خبری از لیام نبود خونه ساکت بود...نفس راحتی کشید

لیام چرا اومده بود اونجا؟! یعنی اومده بود دنبالش؟!
شونه بالا انداخت و تصمیم گرفت بره خرید...خونه خیلی خالی بود

لیام به لباس فرم سرمه ای رنگش که از استایلز تحویل گرفته بود خیره شده بود

-چرا ایستادی پین؟ برو لباس فرمتو بپوش و برای جلسه معارفه برو سالن اجتماعات

لیام احترام گذاشت و سمت رختکن به راه افتاد بعد از اینکه لباسشو عوض کرد.

وارد سالن اجتماعات شد چون کسی رو نمیشناخت صندلی آخر رو انتخاب کرد و نشست مثل همیشه....

سالن کمی بعد شلوغ شد و ولی چند لحظه بعد ساکت شد و هر کی سرجای خودش نشست

استایلز وارد شد این دفعه با لباس مخصوص یگان ویژه و بدون باتوم رو به رو همه ایستاد

-سلام من استایلز هستم و از امروز قرار فرماندتون توی مقرر یگان ویژه ی شعبه ی سه لندن باشم

Free Fall /Ziam~ By Atusa20Where stories live. Discover now