|26|

3.5K 520 353
                                    

چطورین؟؟؟
معذرت میخوام برای دیر کردم مخم خالییی بود
بفرمایید ادامه

....

+یه لاته میخوام

پیشخدمت سری تکون داد و برگشت تا سفارش رو حاضر کنه لیام به پیشخوان تکیه داد و به کفشاش خیره شد
دو راهیه عجیبی بود واقعا قصد داشت بچه شو ول کنه؟ و با زین باشه؟ یا باید زین رو ول کنه؟

عجیب بود باید بین بچه ای هیچوقت ندیده بودش و پسری دوست داشت بقیه ی عمرش ببینه انتخاب کنه!اصلا حق انتخاب داشت؟؟

-آقا!آقا قهوتون

با صدای دختر به خودش اومد و بعد از حساب کردن و تشکر دوباره به سالن بیمارستان برگشت در حالی که داشت لاته شو مزه میکرد

وقتی برگشت داخل اتاق کارولین چشماشو بسته بود و خواب رفته بود رو صندلی نشست و قهوشو خورد
بعد از یک روز بستری شدن برگشتن خونه و حالا کارولین بهتر بود

-لیام فردا شب با جما بریم سالن بولینگ؟

+باشه تو میتونی بیای؟

-آره زنگ بزن هم اتاقیتم دعوت کن

+چی؟نه نمیخواد

-زنگ بزن من که میدونم تو بهش نزدیکی زود باش جلو من زنگ بزن

کارولین با چشمای منتظر نگاهش کرد لیام کلافه پوفی کشید و شماره ی زین رو گرفت

ـالو لیی

+سلام خوبی؟

-م..مرسی

زین از سردی لیام جا خورده بود

+میخواستم ببینم وقتت خالی فردا شب با کارولین دوستش میخوایم بریم سالن بولینگ دوست داریم توم بیای

زین همه چی دستگیرش شد با صدای آروم پرسید:اون گفته؟تو چی دوست داری بیام؟

+آره...نه

-اگه نیام چی میشه؟

+خب کارولین ناراحت میشه

کارولین که همه ی رفتار لیام زیر نظر داشت لبخند زد

-باشه میام آدرس و زمانو واسم بفرست

+برات تکست میکنم

-بای لی دوست دارم

-بای

تلفن رو قطع کرد و به کارولین نگاه کرد

-میاد؟

+آره

-خوبه من یکم بخوابم

لیام بسته ی سیگار و گوشیشو برداشت و از اتاق رفت بیرون و توی بالکن ایستاد

به چشم قشنگ:واقعا میای؟

از چشم قشنگ:میخوام کارولینو ببینم کاری نمیکنم نترس

Free Fall /Ziam~ By Atusa20Where stories live. Discover now