|4|

3.8K 642 218
                                    

سلامممم بفرمایید میدونم دیر میذارم عذر میخوام 😐

.
.

به پاهاش خیره شد و نفس عمیق کشید!

براش دو هفته توبیخ بریده بودن بخاطر سیگار کشیدن توی محوطه ی پادگان!

تعهد داده بود که اینکارو نکنه در عوض فرماندش بهش پیشنهاد داده بود که صبح ها قبل از طلوع افتاب برای تمرین از باغ کنار پادگان استفاده کنه.

-باز چرا اینجا واستادی؟

+منتظرم بیای با هم بریم توبیخ شدی؟

-آره دو هفته اضافه خدمت

+منم

زین خندید و نزدیک تر شد

+فور فاک سک زین وید؟ما الان بخاطر سیگار توبیخ شدیم!

زین خندید و رول کردنشو تموم کرد

-حالا مام جواب توبیخشو میدیم

لیام یه نگاه به دور و بر انداخت و هیچ دوربینی ندید و خیالش راحت شد

-و جوابشون فقط وید نیس بریم اونجا

بازهم با انگشت سوله ی استخرو نشون داد

+چطوری بریم اونجا

-کاریت نباشه

زین رول ویدشو داد دست چپش و با دست راست لیامو گرفت و با خودش کشید

از یه دری که لیام تاحالا ندیده بود رد شدن و وارد استخر شدن

استخر تاریک بود و فقط یکی یا دوتا چراغ روشن بود و نورشون به آب آبی استخر میوفتاد و همه جا آبی شده بود و رده های موج کم استخر روی دیواراش معلوم بود

زین سیوشرت و تیشرت زیرشو شلوارشو دراورد و با باکسر نشست لبه ی استخر

لیام با تعجب نگاش کرد:سردت نیست؟

زین نوچی کردو مشغول روشن کردن ویدش شد

لیام ولی لباساشو در نیاورد فقط پاچه های شلوارشو زد بالا و کنار زین نشست

زین یه پک به ویدش زد و به لیام دادش لیام هم همینکارو کرد

-چند وقته تو آموزشی ای؟؟

+سه ماه!

یه پک به رول ویدش زد

-از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟

+نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری!

-ما؟

+آره دیگه دوست دخترم حامله است!!

-اوه

زین به لیام که به آبی آب چشم دوخته نگاه کرد!! به نظر مرد مرموزی میاد!!نمیدوست چرا حسای عجیب غریبی از این مرد خانه وار میگیره!!

Free Fall /Ziam~ By Atusa20Where stories live. Discover now