|3|

4K 654 255
                                    

با صدای زنگ همه توی سالن تشک دار جمع شدن وقت مبارزه ی رو در روی جودو بود

درسته که اونا همه دان چهار یا حداقل دان یک جودو بودن ولی موضو این بود که باید با یه نفر با مهارت خودشون رو به رو میشدن

لیام سمت لاکری رفت که کلیدشو دم در بهشون داده بودن درشو که باز کرد با یه دست لباس جودو رو به رو شد که مرتب توش قرار گرفته بود

لباساشو دراورد و اونارو پوشید این دفعه متوجه نگاه زین که از پشت به حرکت عضلات پشتش بخاطر حرکت دستاش شکل میگرفت نشد!

لباسو پوشید تا وقتی برگرده زین هم مشغول کار خودش شده بود باز هم این فکر توی ذهن لیام اومد که زین با این حجم از ریزه میزه گی توی اینکار بود یجورایی حس میکرد الان که باهاش گلاویز بشه زین میشکنه!!

همونجور که کمربنداشونو سفت میکردن سمت سالن اصلی رفتن

زین نیشخند زد:آماده ای؟

لیامم کم نیاورد:برای چی؟

-مقابله با من

+اون که آمادگی نمیخواد!!

زین بلند خندید با صدای سوت همه صف بستن

-خب چون امروز اولین روز جودوعه از راحتترین فن شروع میکنیم کوسوگاری!

(کوسوگاری فنی از جودو توی رده های پایینه که تقریبا قدیمی ترین و راحتترین به حساب میاد به این صورته که دو نفر روبه روی هم قرار میگیرن اون یقه های همو میگیرن یکی که زورش بیشتره نفر مقابلو با زدن زیر پاش میخوابونه! امیدوارم توضیحاتم کامل باشه)

لیام خیلی راحت دو نفرو زد زمین و به زین رسید

+یا خیلی به خودت مطمئنی یا خیلی احمقی یا اینجوری میکنی بترسونی!

زین نیشخند عمیق تری زد

-بترسونم؟ندیدی چند نفرو زدم زمین؟

لیام خندید:بیا جلو خوب

زین اول کمربندشو درست کرد و جلو رفت دستاشون توی یقه ی هم گره خورد

چند دقیقه با پاها باهم جنگین تا اینکه یه لحظه زمان برای زین کش اومد احساس کرد پوست سینش سوخت و یه الکتریسته ای از بدنش رد شد کل بدنشو مورمور کرد بعد از چند ثانیه که برای عین چند دقیقه گذشته بود زین فهمید دست لیام سینه ی لختشو لمس کرده بجای یقش

ولی دیر بود چون زین کاملا کنترلشو از دست داده بود و حالا لیام روش خیمه زده بود

لیام به راحتی برده بود تونسته بود برای زین زیرپایی بگیره و اون کامل بخوابونه و بره روش بعد از چند لحظه متوجه شد زین عجیب نگاش میکنه دستاشو از روی سینش برداشت و وزنشو از روش برداشت

متوجه شد زین حرکتی نکرد دستشو جلوی صورتش تکون داد

+هی زین حالت خوبه؟بهت آسیب زدم؟

Free Fall /Ziam~ By Atusa20Where stories live. Discover now