|15|

4.4K 608 208
                                    

سلام 😐😂

.......

-لیام؟

+جانم؟

-منو دوست داری؟

+آره عشقم

-از کارولین بیشتر؟

+اگه بگم اصلا کارولینو دوست ندارم باور میکنی؟؟

-میکنم

+پس دوستت دارم

-منم دوست دارم تدی بر من

+زینیی

-جانم

+تو چی منو دوست داری؟

-به اندازه ی تموم ستاره هایی که الان تو آسمون هست

+چرت!الان که تو آسمان ستاره نیست!

-چرا هست اونا به اندازه ی همون یکی به همون شدت

لیام خندید و جلو رفت لبای زینو بوسید زین بین بوسه لبخند زد و فاصله گرفت

-بهتری بلند شی لاو

لیام انگار پرت شد توی تخت خواب و چشماشو باز کرد و با هجوم نور مواجه شد دوباره چشماشو بست

-عه باز خوابیدی که

+نور چشممو زد

-فاک فاک فاک

لیام دوباره چشماشو باز کرد و با تعجب به زین نگاه کرد

+چیه؟

-صدات اول صبح چه سکسیههه

لیام خندید:دیوونههه

بالشو پرت کرد سمت زین و زین رو تخت افتاد درحالی که داشت قهقهه میزد

-پاشو بریم یه چی بخوریم لی من گشنمه

+باشه

لیام بلند شد و متوجه شد که لخت لخته سریع تیشرتو باکسرشو برداشت در حالی که میپوشید پشت سر زین وارد آشپزخونه شد

+تو تنها زندگی میکنی؟

-آره همخونه ندارم

+دوست پسر چی؟

زین سرشو به چپ راست تکون داد لیام همونطور که قهوشو سر میکشید دوباره سوال کرد

+دیشب که بار اولت نبود بود؟

زن دوباره رد کرد

-راستش قبلا بودم با یکی دو نفر ولی رابطه ی جدی نداشتم

+دیشب رفته بودم رستوران استایلز و اون پسر چشما آبیه اونجا بودن

-باهم؟

+آره کارولین با خواهر استایلز قرار داشت!

زین نزدیک بود هر چی تو دهنشه تف کنه بیرون:چی؟؟؟

لیام سرشو تکون داد:کارولین با خواهر استایلز دوستن!اون پسره م اسمش لوییه

-چیزی که نگفت؟

Free Fall /Ziam~ By Atusa20Where stories live. Discover now