|34|

3.2K 485 301
                                    

سلام 😊
چون فردا و پس فردا نیستم و شنبه یه امتحان خعلی مهم داشتم امروز آپ شد
-آل د لاو 😘

استایلز در حالی که پرونده رو روی میز میذاشت اجازه ورود داد لیام وارد شد از حالت چشماش میتونست بفهمه که چقدر روز سختی داشته

-خب آقای پین...بابت رفتارت چه توضیحی داری؟

استایلز کمی چونه اش رو بالا برد و به چشمای مضطرب لیام نگاه کرد

+هیچی قربان

استایلز سرشو تکون داد و از جاش بلند شد

-افرادی که امروز توی ضرب و شتم زین مالیک نقش داشتن به مدت شش روز در بازداشتگاه هستن

لیام لبهاشو بهم فشار داد و استایلز همونطور خیره به صورت بود و عکس العمل هاشو تحت نظر داشت

-و همینطور شما... بخاطر رعایت نکردن،و درگیر کردن روابط شخصی با کارتون،و خارج شدن بی اجازه از پادگان محکوم به سه هفته اضافه خدمت هستین

لیام که پیشبینی کرده بود سرشو تکون داد

+عذر میخوام قربان میدونم مقصرم ولی...عمدی نبود و ...دست خودم نبود

استایلز سری تکون داد

-چون درکت میکنم و مسئول منم بهت حق انتخاب میدم به مدت 24 ساعت بری بازداشتگاه یا سه هفته اضافه خدمت؟

لیام نگاهشو اورد بالا و به استایلز نگاه کرد

+قربان...مارک...واتسون...هم بازداشتگاست؟!

یک تای ابروی استایلز بالا پرید چی تو سر این پسر بود؟

-بله

لیام سرشو تکون داد تصمیم گرفته شد،بازداشتگاه برای مارک کم بود

+من بیست و چهار ساعت بازداشتگاه رو انتخاب میکنم

استایلز سرشو تکون داد

-به نظر میاد فکری تو سرت داری پین!

لیام جوابی نداد توی ذهنش با مارک درگیر بود

استایلز گوشی تلفن رو برداشت و شماره ای گرفت

-بیاد اتاق من یکی باید بره بازداشتگاه

تلفن رو گذاشت و به صندلی تکیه داد

+قربان فقط...زین...تنهاست میشه یکیو بفرستین پیشش؟

"بهش قول دادم"

-آره نگرانش نباش

+ممنون

دو ضربه در خورد و دو سرباز وارد شدن و هر دو احترام نظامی گذاشتن

-آقای پین رو ببرید سلول شماره ی 10...با احترام

هر سه احترام گذاشتن و سمت در حرکت کرد

Free Fall /Ziam~ By Atusa20Where stories live. Discover now