27 | اولین بوسه

1.5K 579 410
                                    

ادیت نزدم. بای⚰️⚰️⚰️⚰️⚰️🛌🛌🛌🛌
_________________________________________

- یعنی هر چیزی که دیروز گفتی، دروغ بود؟ شما دوتا حتی دوست هم دیگه هم نیستید!؟

مادرِ جونگکوک با آهی از غم پرسید و بکهیون اخم کرد:
- رابطه ما مقدس تر از دوستیه خانوم! من میتشم!

زن پوفی کشید:
- نمیشه. هانا نابود میشه. همچین چیزی ممکن نیست. از هم جدا شید قبل از اینکه علاقه ای شکل بگیره.

بکهیون با بی حسی تمام به زن خیره شد:
- موج هامون هم برگ هویج.

چانیول لبش رو تر کرد و رو به مادربزرگ دخترش گفت:
- الان فقط هول زده این حرف رو میزنید مادر. بذارین چند وقت بگذره، من با هانا آروم آروم حرف میزنـ-

زن دست هاش رو توی هوا تکون داد:
- اصلا! خودت یادت نیست دخترت چه حالی شد وقتی مادرش رفت!؟ میخوای دوباره همونجوری بشه؟! اون وحشت میکنه پسر! وحشت میکنه!

چانیول اخم کرد:
- ولی اینبار کسی قرار نیست ترکش کنه! اون فقط یه آدم جدید توی خونوادش پیدا میکنه!

زن رو به شوهرش کرد:
- نمیخوای چیزی بگی بهشون؟

آقای جئون عینک بیضی شکلش رو روی بینی، بالا داد و نفس عمیقی کشید:
- نمیدونم چیکار باید کرد. منم از واکنش هانا میترسم اما جدا کردن میت ها از همدیگه هم خیلی کار مناسبی نیست.

زن چشم هاش رو چرخوند:
- اینقدر قلمبه حرف نزن! معلومه که هانا به یه مادر نیاز داره نه یه مرد دیگه که  "بابا" صداش بزنه!

بکهیون با حرص پا روی پا انداخت:
- من نمیخوام بابابشم! فکرشم وحشتناکه! من فقط سهمم رو ازین تتویی که روی دنبالچم درومده میخوام! من میتم رو میخوام!!

چانیول کلافه از صدای بلند شدهٔ بکهیون رو بهش غرید:
- آروم بگیر بکهیون تا ببینیم چه غلطی باید بکنیم!

زن طبق عادت، دست هایی که حتی نم نداشتن رو با پیشبندِ طرحِ رز صورتیش پاک کرد و گفت:
- من نمیتونم ببینم نوه ام پس فردا میره مدرسه و بچه ها مسخرش میکنن که چرا دوتا بابا داره! اصلا چطور ممکنه تتو برای دوتا مرد در بیاد!؟ شاید دارید اشتباه میکنید!

بکهیون از روی مبل بلند شد و دستش رو سمت کش شلوارش برد:
- تتوی آقامون رو که دیدید، خوبه منم یه عرض اندامی کنم تا مطمئن شید-

با کشیده شدن دستش از سمت چانیول، حرفش نصفه باقی موند و چانیول تقریبا داد زد:
- چیکار داری میکنی!؟

بکهیون هم متقابلا داد زد:
- میخوام موجه رو ببینن! چیکار باید بکنم تا اینقدر سختش نکنین!؟ یه تتوعه دیگه! قرار نیست که بچه ات رو از خونه بندازم بیرون یا براش نامادری سیندرلا بشم و اذیتش کنم! با چیِ من اینقدر مشکل دارید!؟

𝙆𝙄𝙒𝙄🥝|𝘷𝘬,𝘤𝘩𝘣𝘬Where stories live. Discover now