۳۶.حرف میزنی
وقتی داری با من حرف میزنی
لحظه ای که به چشمای من زل میزنی
انگاری داری با زبونت منو کتک میزنی
اما تو ادامه میدی و فقط تو گوشم میزنی
***
۳۷.آیینه میگهاین دیوانه کنندست
قبری که آیینه واسه تو میکنهاون میگه
دستی که دور گردنت مشت شده
و حالا داره کَلَکِت رو میکنه
مال خودت هست
YOU ARE READING
A Death Without Funeral(Persian Poem)
Poetry[درگذشتِ بدونِ ترحیم] شعر های من. رویاها، اونها چیزهایی ان که من هستم وقتی برای خودم بودن خیلی خستم