۱۶۸.تو هم؟
همه رو تو خودم میریزم
یه فضای خیلی بزرگ داخلم دارم
گذاشتمش کنار تا به یکی برسم بتونم بیرون بریزم
حدس میزنم تا اینجا که خیلی خوب اومده به کارم
اما چرت و پرت های زندگی دارن مهمتر میشن
فکر میکنم دیگه دارم جا کم میارمهمه یه کسی رو دارن تا اونو هر رنگی میخوان بکنن
من آرزو میکنم کسی رو داشتم باورش کنم، چون صداقت به این آسونی ها به دست نمیاد
همه یه کسی رو دارن تا درونشون رو ببینه
اما من درون همه رو میبینم و میدونم هر کس چه مرگشه
پس اگه تو ازم میخوای باورت کنم و بهت نیاز کنم، یه کمی زمان میبرهچون تمام دوست های من الکی ان
اونها یه روز من میخوان، یه روز نمیخوان
شبو بیدار میمونم، فکر میکنم
اگه کلی آرایش کنم
اگه اسممو عوض کنم
هنوزم منو همونقدر دوست داری؟
یا تو هم مثل اونا الکی هستی؟
***
۱۶۹.آسوناوه من تلاشمو میکنم اجتماعی باشم
و خب با همه به خوبی خو میگیرم
من تمام این برنامه ها رو با دوستا میریزم
و امیدوارم زنگ بزنن و کنسل اش کنن
بعد به چیزی که از دستت دادم فکر میکنم
آرزو میکنم
کاشکی که اونجا بودمحس میکنم
همش دارم معذرت میخوام
واسه چیزایی که حس میکنم
انگاری خیلی عادی ام
در صورتی که دارم
خیلی هیجانی رفتار میکنم
و اونایی که باهاشون بودم
گفتن کنار اومدن باهام
سخت بوده و اینو قبول میکنمولی بزار ببینم
اون دوستا شده تا حالا فکر کنن چه حسی داره؟
اونام حس میکنن گاهی رد دادن؟
خیلی وقته که تو دردن؟
پولشون بابت چیزای بی ارزش هدر دادن؟
فقط واسه اینکه حس کنن ثانیه هارو از دست ندادن؟
یه عالمه بهانه تراشی میکنن واسه آدمهایی که از دست دادن؟
بدون نوشیدنی هم مثل من حس میکنن که کنترلشونو از دست دادن؟
شب ها و روزها رو هنوزم با خواب مشکل دارن؟
اونهام بهشون لقب دادن؟
گفتن حیفه این صورت خوشگل رو هدر دادن؟
و گفتم باشه خودمو درست میکنم
این اوضاع رو بهتر میکنم
بعد لعنت به همشون
کاش بود همینقدر آسون
VOCÊ ESTÁ LENDO
A Death Without Funeral(Persian Poem)
Poesia[درگذشتِ بدونِ ترحیم] شعر های من. رویاها، اونها چیزهایی ان که من هستم وقتی برای خودم بودن خیلی خستم