A Death Without Funeral(Persian Poem)

۱۹۳.مریضی

مریضی به وجود اومد اما نه به خواست تو
خیانت همه جا هست
مریضی میخواد رفیق پیدا کنه
و از خودش سلفی میگیره، اما نصف صورتش معلومه
مچ دست هاشو بریده
عجله کن واسه خودت، دخترای مریض خدان
اما لطفا دیگه بیشتر به خودت صدمه نزن
اشکالی نداره اگه باهاش، با مریضی، به دنیا اومدی
دوست من، انگشت وسطتو نشون آدمای بیخود بده
مریضی، به آدمایی که قبلا باهاشون بود فکر میکنه
مریضی حوصله اش سررفته
اما هنوزم لبخند به لب داره
مریضی، حتی معنی زندگی هم نمیفهمه
اوه خدا، انقدری بی دل و دماغه
که حتی نمیخواد پاشو بیرون بذاره
نوشیدنی انرِژ زا و سیگار و قرص
و حالا دیگه اندازه چی بالاست
تا ابد ادامه داره
اشکالی نداره، فقط میخواد بامزه باشه
میخواد دختری باشه، که هرکسی آرزوشو داره

آزادی هرطور دوست داری زندگی کنی
میتونی به هرکی مثل تو فکر نمیکنه آسیب بزنی
آفرین داری خوب انجامش میدی

بیا کاری کنیم اونهایی که تو رو گذاشتن رفتن
پشیمون بشن
اون لبخنهاتو بده، اون الکی هاشو
چون دنیا داره حوصله هارو سر میبره
باشه هیچکی معنی زندگی رو نمیدونه
برو و دلیل ها رو سرزنش کن
چرا خودتو سرزنش کنی؟
افسردگیت تکرار میشه
خودتو ببخش و آزاد زندگی کن