تصویری که واقعی بود تو ذهنم کم کم داره محو میشه
و تصویری که ازت میسازم داره جاشو میگیرهاما نمیتونم
چیزی که میبینم
رو لمس کنم
تمام چیزیه
که بهش فکر میکنم
احساس میکنم
دیگه آدم قبلی نیستیمهمون حرفهایی رو میگیم
که دفعه های قبل گفتیمباورم نمیشه
یاد آوری آدمی که بودم
انقدر برام مشکل شده
***************
دو خط اول رو یه روز به یکی گفتم.
و به خیلی های دیگه هم نگفتم.
فکر کنم نتونستم بگم. نمیدونم.خلاصه که بعدا از روش شعر نوشتم.
YOU ARE READING
A Death Without Funeral(Persian Poem)
Poetry[درگذشتِ بدونِ ترحیم] شعر های من. رویاها، اونها چیزهایی ان که من هستم وقتی برای خودم بودن خیلی خستم