*این شعر رو برای لایت یاگامی نوشتم از انیمه ی دث نوت یا دفترچه ی مرگ. که خیلی هم معروف هست. امیدوارم لذت ببرید. احساس میکنم اینا حرف هایی هستن که اون میزنه. و یکی دو تا خط رو هم از اوپنینگ و حرف های خودش برداشتم، ولی بقیه اش رو تمام و کمال خودم نوشتم. به هر حال اگه طرف لایت هم نباشید، کلا این شعر درباره ی این انیمه هست، امیدوارم لذت ببرید.
*****یه دفتر از آسمون افتاده
و اگه به دور و برت نگاه کنی
دنیا پر از آدمایی شده
که جامعه بدون اونا جای بهتری میشه
آره قشنگ گوش بده
قراره تمام کلماتی که تو سرم هست رو
بیرون بریزمتو تاریکی یه قسمی خوردم
یه انقلاب و تغییر
دنیا خواهد دونست
تاریکی قد خواهد کشید
و همش امروز شروع میشهدیگه خسته و ناراحتم از جوری که وضعیت هست
حوصلم سررفته و عصبانی ام اما یکی باید باشه
یکی باید بالاخره این کارو کنه، پس چرا من نه؟
کی گفته کاری که میکنم شیطانیه؟آینده، و چیزایی که میاره با خودش رو میبینم
تاریکی قراره به خاطره ها بپیونده
مردم گریه میکنن
اونا یه پایان میخوانیه روزی، یه جایی، یه طوری
به موقع اش به دنیا نشون میدم
کاری میکنم همه جا بدرخشهبه من نگو فکر میکنی چی ام یا که باید کی باشم
من خدای دنیای جدید امدوستامو نزدیک ولی دشمنامو نزدیکتر نگه میدارم
و آره من در هم شکسته ام
و کارهامو واسه اون عده ای میکنم
که منو میبینن، پیاممو میگیرن و حسم میکننجای من نه بهشته نه جهنم
شاید حقم نیست تحمل این همه درد
اما دردم داره زندگی ها رو میسازه
داره دنیا رو بهتر میکنه
انگیزه ام از زندگی از درد میاد
و حالا همه دارن حسش میکنن
و همه تلاش میکنن آدم بهتری باشن
همه تلاش میکنن اونی نباشن که دادگاهی میشنهمه جا آتیش به پا شده و شعله های آتیش همه جا میپره
چهره ی آینده ی منو ببین
خون تو رگ هام
و حالا باورم نمیشه که تموم شده
که تموم شدم
YOU ARE READING
A Death Without Funeral(Persian Poem)
Poetry[درگذشتِ بدونِ ترحیم] شعر های من. رویاها، اونها چیزهایی ان که من هستم وقتی برای خودم بودن خیلی خستم