۷۸.پرنده

6 2 0
                                    

صاحب پرنده اونو جاهای زیادی میبره
از خونه تا کیلومتر ها اونورتر میبره
از برای پرنده، صاحب اون شده اسیر و آواره
شاید از این حس بد، پرنده رها بشه بالاخره

شب و روزش رو کرد صرف تحقیق
تا یه وقت از چیزی نکرده باشه دریغ
و به همه کاری کرد اون رو تشویق
و خواسته هاش رو طبق اون پرنده داد تطبیق

ولی واقعا فرقی نداره برای پرنده
اونم از درون یه آدمیزاده
جاهایی که صاحبش میبره، اون نیست آسوده
فقط هرجا که قفس نباشه اون آزاده

A Death Without Funeral(Persian Poem)Where stories live. Discover now