صاحب پرنده اونو جاهای زیادی میبره
از خونه تا کیلومتر ها اونورتر میبره
از برای پرنده، صاحب اون شده اسیر و آواره
شاید از این حس بد، پرنده رها بشه بالاخرهشب و روزش رو کرد صرف تحقیق
تا یه وقت از چیزی نکرده باشه دریغ
و به همه کاری کرد اون رو تشویق
و خواسته هاش رو طبق اون پرنده داد تطبیقولی واقعا فرقی نداره برای پرنده
اونم از درون یه آدمیزاده
جاهایی که صاحبش میبره، اون نیست آسوده
فقط هرجا که قفس نباشه اون آزاده
![](https://img.wattpad.com/cover/195311610-288-k558030.jpg)
YOU ARE READING
A Death Without Funeral(Persian Poem)
Poetry[درگذشتِ بدونِ ترحیم] شعر های من. رویاها، اونها چیزهایی ان که من هستم وقتی برای خودم بودن خیلی خستم