۲۵.بی معنی
اما من
هرگز به تو نخواهم گفت
چه حسی داشتم و این
لعنتی،هیچ کمکی نمیکنه
چی میشه اگه احساسات
هیچ معنی ای واست نداشته باشن؟
اما من
چشمام به عمقِ چشمات نگاه نمیکنه
چی میشه اگه احساسات
هیچ معنی ای واست نداشته باشن؟
و این
پنهانی،چطوری میشه احساسات بمیرن؟
اما من هیچوقت بهت نمیگم چه احساسی داشتم
***
۲۶.تو عاشق اونیمیای وقتی سمت من، جمع کن حواستو
میدونه چطوری پیش ببره بازی رو
این زبونِ کوچیکِ من
یا بگیرش یا برو
عزیز من،بیا بگیرش و برودارم سعی میکنم هرروز بهترش کنم
چون میدونم من،که نیازش داری
ولی ترکم نمیکنی،میدونم
چون میدونم من،که نیازش داری
ولی بغلم نمیکنی،میدونم
بهم میگی میخوایش
وقتی تو عاشق اونی
ولی من بهت میدمش
خوب انجام میدی،بی زبونی!اون خیلی دختر خوبیه،اون میگه، خیلی حس خوبیه
باعث میشم یه کم اون بدنتو تکون بدی
من سراپا میهمانی ام
زمان خیلی کمه
ملاقات نمیکنه تو رو چشمام
حالا وقته جشنه
همشون میتونن تلاش خودشونو بکنن
اما هیچکس نمیتونه جلومو بگیره
چیزی که حسم میخواد
چیزی که حسم میگیره
CZYTASZ
A Death Without Funeral(Persian Poem)
Poezja[درگذشتِ بدونِ ترحیم] شعر های من. رویاها، اونها چیزهایی ان که من هستم وقتی برای خودم بودن خیلی خستم