۱۱۱.رقص
دنیا بزرگ و بد هست
منم خجالت زده نیستم که موزیک و نور دوست دارم
مجبورت میکنم کمرت رو خم کنی
اوه خدا چه ریتمی هست
وقتی من اینکارو میکنم، تو اون کارو میکنی
وقتی صداش رو میشنوم، فقط میخوام که تکونش بدم
دنیا بزرگ و بد هست
وقتی صداش رو میشنوم
فقط میخوام که تکونش بدم
رقص بدنم اتوماتیک وار کار میکنه
ولی من بیشتر میخوام
من بیشتر میخوام، من بیشتر میخوام، نور ها
***
۱۱۲.زندگی با صداپشت به در میشینم، حالا حس بهتری دارم
تلاش هم نمیکنم، چیزی برای از دست دادن ندارم
طوری که یه صدا هست از من اونجا که با من حرف میزنه
میگه به هیچ جایی عقب برنگرد
طوری که یه صدا از من هست اونجا.
و من هرگز نمیشم اونی که قبل از این بودم
جمله هات هنوزم اینجاست، تمرکز رو سخت میکنه
چیزایی که یاد گرفتم، بهم میگن که عقب برنگرد
هیولاهای پشت در صداهای پاشون به گوشم میخوره
نفسم رو بالا میدم، نفسم رو پایین میدم
و ظاهرا همه چیز از همین قراره
زندگی کردن با صداهای بلند، انگاری که حقش رو بهم دادن
هیچ کلمه ای تو دهنم باقی نمونده، هیچ کسی برای فهمیدنش باقی نمونده
***
۱۱۳.دودتا به کسی سلام نکنم، سلامی نمیشنوم
تا خود صبح به همه پیامک میکنم
ولی صدای دریافت پیامکی نمیشنوم
خاطره هامو هرشب تو ذهنم بازسازی میکنمدنیا اذیتت میکنه، تا استوخونت رو خراش میده
همه چی از هم میپاشه، ولی هیچی مثل قبل نمیشه
هیچی مثل قبل نمیشه، و این ذهن من رو بازی میده
صداتو توی سرم شنیدم، اما ما داریم بی صدا زندگی میکنیم
تو میدونیش، ما هر دو میدونیمسیگار ها دارن چهار دیوار خونه رو میسوزونن
اما چیزی جز دود باقی نمیمونه
ما هر دو میدونیم
سعی میکنیم عاشق بشیم
اما همینطوری از هم میپاشیم
ما شکسته ایم، شکسته ایم
اما هیچی، هیچی، هیچی مثل قبل نمیشه
و این با مغز من بازی میکنه
![](https://img.wattpad.com/cover/195311610-288-k558030.jpg)
YOU ARE READING
A Death Without Funeral(Persian Poem)
Poetry[درگذشتِ بدونِ ترحیم] شعر های من. رویاها، اونها چیزهایی ان که من هستم وقتی برای خودم بودن خیلی خستم