۶۳.سعی کردم
الان باید درست زندگی کنم
اما هیچوقت قدرتش رو ندارم
و نمیدونم که هست این چندمین بارم
و خب قرار هم نیست که عوض بشم
چون میخوام با هذیون زندگی کنم
نمیتونم خودم هم حرفهامو باور کنم
دارم از هم میپاشم،
به همراه کسایی که هستن دورم
و من نمیشناسم.من سعی کردم، سعی کردم که بعضی وقتا به یاد بیارم
اما بعضی چیزها همیشه همونطور میمونن
با اینکه خیلی دوستت دارم
اما ترکت کردم
چون بدون تو قوی ترم
***
۶۴.وظیفه ناعادلانهمن خودم
هستم شیطان درون خودم
به خودم میگم خیلی خوبم
همین ها کردن بدبختمو به خودم میگم
اینم میگذره
همه چیز، همیشه
همینطور نمیمونه
من تمایل عجیبی دارم
تا هرچی میبینم رو بزرگ کنم
و این وظیفه ناعادلانه رو دارم
که با احساس خاطره درست کنم
بخاطر اینه من متوجه هرچیزی میشم
که داره میوفته در لحظه اتفاق
و من نمیدونم چرا این داره منو از پا در میاره
چون حقیقتا، هرچی که میدونم اینه
قلبم رو بیخودی میدم اجاره
و روحم رو خیلی وقته نمیکنم اداره
![](https://img.wattpad.com/cover/195311610-288-k558030.jpg)
YOU ARE READING
A Death Without Funeral(Persian Poem)
Poetry[درگذشتِ بدونِ ترحیم] شعر های من. رویاها، اونها چیزهایی ان که من هستم وقتی برای خودم بودن خیلی خستم