۱۷۶.کمک به من.۱۷۷.رویاهات

1 0 0
                                    

۱۷۶.کمک به من

میخواستم بگم
که بریم دور بزنیم
ولی حس احمق بودن دارم
من ناجور ام؟
شاید بهتره زیاد فکر کردن رو کنار بذارم

میخواستم بگم
که یه دقیقه وایستی
ولی بهتره بری
نمیخوام تو رو هم تو مشکلاتم غرق کنم
تو آزادی، من تا زانو تو منجالبم
انقدر نزدیک نشو به هیولاهام

چرا من همیشه تو مشکلات لعنتیم گیر کردم؟
انقدر گیجم که حتی درد هم حس نمیکنم
چرا همیشه ادا در میارم انگاری که یه بچه پیش دبستانی ام؟
اینو به عنوان گریه ی من برای کمک در نظر بگیر

اوه به نظر میاد نمیتونم خود لعنتیمو جمع و جور کنم
و هر سری قول میدم
من سعی میکنم اما این گوه انگاری قراره تا ابد طول بکشه

و من آدمای خوب زیادی رو میبینم
و سعی میکنم باورشون کنم
ولی میگم شاید بهتره ولشون کنم
اوه نمیتونم خود لعنتیمو جمع و جور کنم
اینو به عنوان گریه من برای کمک در نظر بگیر

*ببخشید کلمه ی بد رو. هاها. اینا یه کم قدیمی ان. من دارم الان مینویسمشون و آپ میکنمشون.
***

۱۷۷.رویاهات

اونا هر سری که میرسن به من
کسصشعراشونو شروع میکنن
اما من دوستش دارم
و این باور رو دارم
که تو میتونی آلیس باشی
و من کلاهدوز دیوونه خواهم بود
به رویاهات خوش اومدی

A Death Without Funeral(Persian Poem)Where stories live. Discover now