۱۷۹.عوض کردن

2 0 0
                                    

وقتایی که به دره سقوط میکنم
همیشه به دور و برم نگاه میکنم
اما بقیه مثل من همیشه اونجا حاضر نیستن
تا منو نجاتم بدن
دیگه داره دیوونه ام میکنه
"همه رو نگه دارم یا بندازمشون که بره؟"

یکی رو میخوام که دست درمانگر داشته باشه
یکی رو میخوام دانش همه چیز رو داشته باشه
یکی رو میخوام که آغوش باز داشته باشه
نه، من فقط یکی رو میخوام که باشه
فقط واسه اینکه بدونم چه حسی داره
ولی هیچکی نمیتونه من باشه

رنگهامو عوض میکنم
حصارمو میشکونم
و خودمو میکنم
اونی که میخوان
و بعد میزارن و میرن
فکر میکنم
از این به بعد نباید برای کسی خودمو عوض کنم

A Death Without Funeral(Persian Poem)Where stories live. Discover now