♻️ •S 2: Chapter 44•♻️

Start from the beginning
                                    

-از وقتی که توی یه حموم عمومی انگشت شدم!

جونگین با یه لبخند گنده گفت و چرخید سمت جلو و کیونگ حس کرد الان توانایی اینکه با دست خالی پسر کنارش رو خفه کنه یهو تو وجودش پدیدار شده.

-واو...واقعا واو...فکر نمیکردم انقدر کینه ای و لوس باشی...میدونی همین الان جذابیتت برام نصف شد...یه کم بهت ور رفتن... تجاوز که نشده بهت...اصلا انگشت شدن مگه چیه؟ من که به هیچ جام نیست...اگه انقدر برات مهمه میتونیم بریم یه دورم من رو انگشت کنن!!!

حرفش باعث شد جونگین با اخم هایی که یهو تو هم رفته بودن بچرخه سمتش.

-خودم چلاق نشدم که بقیه اینکار رو کنن!

چند ثانیه طول کشید تا کیونگ جمله ای که شنیده بود و شرایط رو درک کنه و بعد با گوش هایی که شبیه چغندرهایی شده بودن که از کنار سرش اویزونن سریع به جلو چرخید و تصمیم گرفت وراجی برای امروز بسه!

جونگین که حالا به نظر میرسید حتی از لحظاتی قبل هم بیشتر از خودش راضیه با نیش باز به جلو خیره شد و همینطور که با اهنگی که از رادیو پخش میشد زمزمه میکرد ماشین رو بیشتر و بیشتر توی جاده ای که کیونگ دیگه داشت مطمئن میشد قراره به محل قتلش ختم بشه جلو میبرد.

وقتی بالاخره ماشین متوقف شد پسر کوچیکتر رسما هیچ ایده ای نداشت که کجای دنیان اما مطمئن بود نباید اینجا باشن...

محیط اطرافشون و درخت های بلندی که احاطه اشون کرده بودن اصلا و ابدا بهش حس خوبی نمیدادن.

-پیاده شو بقیه اش رو باید بدون ماشین بریم...

دهن کیونگ تقریبا پنج باری برای یه اعتراض کوچیک باز و بسته شد اما هیچ صدایی ازش خارج نشد و باعث شد جونگین با دیدن حالت گیجش یه خنده کوچیک بکنه و سر تکون بده.

-میدونی اگه میخواستی بکشیم لازم نبود انقدر بیایم خارج شهر...همون حوالی هم کارت راه میوفتاد...

همینطور که با اخم پسر بلندتر رو که داشت سوئیچش رو با بیخیالی دور انگشت میچرخوند دنبال میکرد با لبهای اویزون گفت و جونگین از گوشه چشم چند لحظه نگاهش کرد.

-اینجوری جسدت زودتر پیدا میشد...ولی ایجا رو صد سال یه بار هم کسی ازش رد نمیشه...

کیونگ دیگه نمیتونست تحمل کنه. چند تا نفس عمیق کشید و بعد با قدم های بلند خودش رو جونگین رسوند و بعد از یه کم بالا کشیدن خودش یه پس گردنی محکم روی پوست خوشرنگ جونگین پیاده کرد. طوری که صداش تقریبا توی محیط اطرافشون پیچید و پسر بلندتر رو رسما از جا پروند.

-فاک...این دیگه چی بود!

-اگه نمیزدمت خفه میشدم!!!

کیونگ با خونسردی اعلام کرد و با مقابل قیافه شاکی جونگین فقط پشت چشم نازک کرد.

😈°Karma Is a Bitch°😈 Where stories live. Discover now