♻️ •S 2: Chapter 17•♻️

4.4K 907 84
                                    

لوهان نمیدونست چه مدت بود که بکهیون بدون اینکه نگاه عصبی و زخمیش رو ازش بگیره مشغول لباس پوشیدن بود اما میدونست که دوستش توی اون حالت شبیه یه بچه ببر گرسنه شده بود که منتظره بهونه اش تا روی یکی بپره...اما نمیدونست چرا دوستش به اون اینجوری نگاه میکنه و اصلا از افکار بکهیون خبر نداشت...

"تخمام دهنت که به خاطر توی عن همچین معامله ی ظالمانه ای در حق خودم کردم". بکهیون درحالی که سعی میکرد با کمترین سرعت ممکن آماده بشه و تا اونجایی که سرنوشت بهش اجازه میده دیرتر به عنوان استریپر به پارتی لعنتی اوه سهون لعنت شده برسه،توی دلش گفت و حتی وقتی که گوشیش توی جیبش شروع کرد به لرزیدن و بعد روی گوشش قرارش داد،هنوز هم نگاه جهنمیش رو از لوهان نگرفته بود.

-هی چیکار میکنی؟

به محض شنیدن صدای کیونگسو از پشت تلفن،از کانال عصبی و حق به جانب بودن پرید رو کانال قربانی و بیچاره بودن و با صورت وا رفته روی کاناپه پشتش ولو شد.

-کیونگـــی...شیربرنج خوشگلم...کجایی که دارن دوستت رو میکشن...

بکهیون همونطور که زوزه میکشید روی کاناپه غلت زد و به شکم خوابید و کونش رو سمت لوهان هوا داد.

-چی شده مگه؟

-باید برم یه جایی و یه کاری کنم که اصلا دوست ندارم...

-مجبوری مگه؟

-بله مجبورم!

بکهیون توی جاش پرید و درحالی که باز داشت با نگاه تند و تیزش لوهان رو سوراخ میکرد با حرص گفت.همه ی اینا درحالی بود که پسرِ بیچاره و از همه جا بی خبر کنارش حتی نمیدونست اوضاع از چه قراره و درحالی که گوشه کاناپه مچاله شده بود، مظلومانه داشت کتاب آشپزی جدیدش رو میخوند.

-منم امشب دارم میرم مهمونی...مطمئن نیستم البته...اما قبول کردم...

-آها میگما تو هیچوقت همینجوری به من زنگ نمیزنی! زنگ زدی کمکت کنم لباس بپوشی؟

-چجوری همه چی رو میفهمی؟

-از اونجایی که به تخم هیچکس نیستم...

بکهیون همونطور که به سمت اتاقش میرفت با لحن بی حسی گفت و بعد همونطور که گوشی رو بین گوش و شونه ش نگه داشته بود، مشغول عوض کردن جوراب هاش که تازه فهمیده بود جلوی یکیشون پاره ست شد. هرچند فکر نمیکرد که موقع پیچ خوردن دور اون میله ی لعنتی به جوراب نیاز داشته باشه...

-آخه تاحالا ازین جور جاها نرفتم...گفتم از تو که پیشکسوتی بپرسم...

-خب...اول از همه اینکه هرچیزی که سلیقه ت فکر میکنه خوبه نپوش...سعی کن پیراهن چهارخونه هم نپوشی...هرچی لباس هات تیره تر باشه بهتر....پوستت روشنه سکسی میشی...قیافته م پوکر نکن سکسی بودن خیلی مهمه! کلا خودت نباش وگرنه میفهمن پخمه ای و بابات درمیاد...

😈°Karma Is a Bitch°😈 Where stories live. Discover now