♻️ •S 2: Chapter 14•♻️

Start from the beginning
                                    

-میگم میشه دست از لاس زدن بردارید و منم ادم حساب کنید؟

بکهیون یه دفعه با لحن معترضی گفت و نگاه کیونگ و لوهان با یه اخمی که انگار روی صورت جفتشون کپی پیست شده بود چرخید سمتش.

-چیه؟ اوردم با هم اشناتون کنم نه اینکه تو مراسم "بکهیون رو بگیریم به تخمای فسقلیمون" شرکت کنم...

بکهیون با حرص غرغر کرد و کیونگ بعد یه پوف به گارسون اشاره کرد و لبخونی کرد هات چاکلت و بکهیون چشم هاش رو با دیدن این کار چرخوند.

-از وقتی خرپول داری میشی هی دهنم رو با ولخرجی میبندی... من تو این رابطه عشق میخواستم نه پول!!!

خیلی دراماتیک گفت و باعث شد هر دوتا دوستاش به خنده بیافتن.

-باور کن پولی که بهم میدن اصللا و ابدا ارزش نگهداری از اون هیولا رو نداره...امروز مجبور شدم براش توضیح بدم نوار بهداشتی چه کاربردی داره چون توی کمد مامانش پیدا کرده بود و تا براش نگفتم پاچه شلوارم ول نکرد!!! میدونید چه ستمیه که به یه هیولای هفت ساله کاربرد نوار بهداشتی رو توضیح بدی؟

-نوار بهداشتی های کوفتی...

با تموم شدن جمله کیونگ لوهان و بکهیون هم زمان و با حرص زیر لب گفتن و بعد با تعجب همدیگه رو نگاه کردن.

-من اول میگم!

بکهیون بلافاصله داد زد و توجه نصف اهالی کافه به سمت میزشون اومد که البته برای هیچکس جز لوهان که داشت از خجالت تباه میشد اهمیت نداشت.

بکهیون باسنش رو روی صندلیش تکون تکون داد و صاف تر نشست.

-در خدمت شما هستم با یکی دیگه از اپیزودهای برنامه " چگونه عین بیون بکهیون شانس تخمی داشته باشیم اما در حد یک فرشته زیبا باشیم"...

با لحنی که درست شبیه یه مجری تلویزیونی بود شروع کرد و بعد خیلی نمایشی موهای نداشته اش رو داد پشت گوشش و باعث شد کیونگ با اینکه نمیخواست به خنده بیافته و لوهان یه ضربه به پیشونیش بزنه.

-یادته پریروز عین بی شرفا انداختیم بیرون؟

بکهیون با لحنی که یهو عوض شده بود خطاب به لوهان گفت و لوهان خیلی خونسرد سرش رو به نشونه اره تکون داد...بهرحال پرت کردن بکهیون تو کوچه روتینش بود...

-بعدش بکهی زنگ زد گفت وضعیتش قرمز شده و بار اولش بود و خب منم چون داداش خوبیم گه اضافی خوردم گفتم میرم برات میخرم...

گارسون تو این لحظه با سینی کوچیکی که توش یه هات چاکلت بود اومد و بکهیون طوری کاپ رو قاپید که تقریبا داشت برمیگشت روش. همونطور داغ داغ یه قلپ ازش پایین داد طوری که چشماش پر اشک شد اما واکنشی نشون نداد و لباش رو لیس زد و کاپ رو پایین گذاشت.

😈°Karma Is a Bitch°😈 Where stories live. Discover now