جیهوپ که روی دسته ی کاناپه نشسته بود ظرف کیکش رو روی میز رها کرد و آرنجش رو با پرستیژ منحصر به فرد خودش روی شونه ی جین گذاشت.

-تو باید یاد بگیری به مادرت احترام بذاری ونتورت. هرچیزیم که باشه مادرته، حقش این نیست... خیلی گستاخ و بی ادب بار اومدی...

ونتورت در کسری از ثانیه خودش رو از روی جیمین جمع کرد و نشست. جیهوپ منتطر بود تا چیزی بگه اما در عوض گوشیش رو از جیبِ شلوار گلگلیش بیرون گرفت و با شماره ای به اسم "بشکه ی فضولات گوارشی " تماس گرفت. چند بوق که خورد صدای بمی تو فضا پیچید...

-چی میگی اسپرمِ فلج؟ چی میگی بزغاله کوهی؟ چی میگی میمون دریل؟ چی میگی ناقص العقل؟ ناقص الخلق؟ ناقص العضو؟ آرزو میکنم بعد این تو اون راهی که داری میای سمت گوشیت به من زنگ بزنی دستت بشکنه پات چلاق شه خودتم عقیم شی. امیدوارم وقتی داری کت پاکه، کن تاکه، کت واکه چیه از اونا میکنی شلوارو شورتت باهم بیوفته پایین آبروت بره منم بشینم روزنامه هارو نگاه کنم به اون دیک کوچولو موچولوت بخندم.

ونتورت که به این حرف ها عادت کرده بود با خونسردی دستی به خشتکش کشید و بعد با بامزه ترین حالت حرفِ مادرش رو رد کرد

-فکر کن؟ همه به جای اینکه اتفاق رو کنکاش کنن میان دمو دستگاه تورو نگاه میکنن دلشون شاد میشه. میدونستی وقتی سه سالت شد دیگه رشد نکرد؟خودت عین نردبون خونه ی آنجلا اینا هی قد میکشیدی اون هویجِ نرسیده ی کوچولوت اون پایین همونجوری مونده بود . هی میگم بیا با ناخن گیر عقیمت کنم نمیای که، خاکبرسرت با اینکه میدونم هیچ دختری برا تو از این غلطا نمیکنه اما یه وقت یکی کشید پایین تو با اون دیک برق گرفتت چطور میخوای ابراز وجود کنی؟ انگار چند ولت بهش برق زدن خشکیده چسبیده به خشتکت. بهتر نیست از ته نداشته باشیش؟ اونروزی که دکتر بهم گفت وقته به دنیا اومدنت دیر شده دسشویی کردی ممکنه بخوریش باید میفهمیدم از تو برای من بچه ی درست و حسابی در نمیاد اونموقع نشد اما از وقتی بزرگ شدی پشتِ سر هم هی داری گوه میخوری. تو تا دستشویی بلند میشی بری من از دیدنت عقم میگیره اردک ناقص العضو، اونوقت بلند شدی رفتی مدل شی؟

ونتورت با چهره ی بی تفاوتی به رو به رو خیره بود اما چهره ی حضار از خنده هایی که سعی میکردن بی صدا نگهش دارن به سرخی رسیده بود و حتی جیمین از خنده به سرفه افتاده بود و با تمام زور به سینه ش میکوبید.

-تویی که سرِ پا بودنت خودش آرایه ی جان بخشی به اشیاستو کی اخه به عنوان مدل قبول میکنه؟ فردا پس فردا اون هویجتو میندازی رو دوشت میای ادینبرا که مامان من اومدم، منم همونجا جلو در با جارو از خدمتت درمیام! تو رو من نزاییدم که، رسما ریدم... نمیدونم خودمو سرزنش کنم یا باباتو؟ آخه تو چی بودی از جایگاهِ شاش من افتادی بیرون؟ همونجا تو بیمارستان قیافتو که دیدم باید از پرستار میگرفتم پرتت میکردم تو سطل آشغال بعد هم یه کشیش خبر میکردم با کتاب مقدس درو دیوار بیمارستان رو تطهیر کنه تا جنی مثل تو نتونه دخول کنه به دنیای ما آدم های فانی...
گفتم بهت؟ یکشنبه ها میرم کلیسا، پیش پدر سایمون در ازای گناه به دنیا آوردن تو از خدا طلب بخشش میکنم. گریه میکنم، خودمو میزنمو میگم خدایا منو ببخش

UnConscious | VKOOKWhere stories live. Discover now