Part 6🃏

3.9K 564 337
                                    

دقیق چهار روز از اومدن مرا میگذشت و تو این مدت؛ رفتارهای عجیبی از خودش نشون داده بود. علایقش و رفتار های غیر منتظره ش.
اما سوال های غافلگیر کننده ش تو نقطه ی اوج این عجیب بودن ها قرار داشت . هربار که میگفت من یکسوال دارم. آیان از کلافگی چشماش رو میبست چون سیستم مغزش روی جواب های در خورِ فهم یک دختر شش ساله تنظیم نشده بود و این عصبیش میکرد.
-یسوال دارم.
آیان نفس عمیقی کشید و موهاش رو از صورتش کنار زد.
-بپرس
-چرا دستتو با خار گل زخم میکنی؟
آیان که هنوز بعد از چند روز به سوال های عجیب مرا عادت نکرده بود یه تیکه کوچیک کیک پرتقالی توی دهنش گذاشت و شونه بالا انداخت.
-میدونی گز گز شدن یعنی چی مرا؟! نوک انگشتام گز گز میکنن و من برای رهایی از این حس مزخرف جمع شده تو نوک انگشتام؛ خودم رو به یه تیزی مهمون میکنم!
-مثل آرورا؟ که انگشتش گز گز میکرد رفت انگشتشو روی سوزن دوک نخ ریسی فشار داد؟
آیان پای شکسته ش رو روی صندلی چوبی رو به روش گذاشت و چهره ی بامزه ی مرارو خیره خیره نگاه کرد.
-آره تا حدودی، اما خب من پرنسس نیستم و کسیم طلسمم نکرده.
-اما زندگی خودش یه طلسم بزرگه.
-کی اینو بهت یاد داده؟
-بابایی، البته خودش به من یاد نداده من خودم شنیدم و یاد گرفتم. آخه باباییم نویسندست حرفای خیلی قشنگی میزنه.
آیان سرش رو به ستون چوبی پشت سرش تکیه داد و به آسمون خیره شد.
-اوهوم، شایدم همین باشه که تو میگی؛ زندگی خودش یه طلسم باشه اما خب اگه من ینفر تنها به یه خواب بلند فرو برم هیچکسو ندارم تا منو ببوسه تا بیدار بشم  .
-از کجا میدونی؟ شاید یکی یروز از راه رسید و بیدارت کرد. ما خیلی موقع ها عشق بقیه رو نمیبینیم.

-تا حالا کسی بهت گفته بزرگتر از سنت حرف میزنی؟!
-آره جیمینی میگه من یه بچه ی نابغه م!
-جای تعجب نداره انتظارشو داشتم.
تو سکوت به خوردن کیک پرتقالی که آماندا با دست پخت فوق العاده ش براش آماده کرده بود؛ ادامه داد که دوباره صدای بچگانه ی  مرا بلند شد.
-تو دختر نداری ؟
-من ازدواج نکردم؛ مجردم.
-چندسالته
-سی دو ساله
-پیر شدیا بابایی من  همسن توِ اما منو داره. منم شش سالمه. باید ازدواج کنی و بچه بیاری جدی میگم
آیان سر تکون داد و با سردردی که دوباره سراغش اومده بود چشم هاش رو بست. سردردی که یکهویی شروع میشد و تا حد غیر قابل تحملی پیشروی میکرد و باعث کلافگیش میشد.
-راستی از لقبی که بهم دادی خوشم میاد.
-هان؟
-همین جونور گفتنای زیر لبیت رو میگم؛ من گوشای تیزی دارم.
دوسش دارم؛ چون تو بهم میگی جونور و من خودم انتخاب میکنم چه جونوری باشم. یه پروانه یا یه کفش دوزک؟!
آیان که از تغییر جهت کشتی کلمات مرا کلافه بود که هر بار لنگرش رو یه بحث عجیب فرود میومد کلافه ترشد و  عصبی، انگشتش رو روی شقیقه ش فشار داد.
-تو آخرش منو دیوونه میکنی، بچه ی وراج... همین چهارروز پیش میگفتی یاد گرفتی تو دلت حرفاتو بزنی ، چیشد پس؟! مغزمو جوییدی
مرا سر خوش خندید و نون بستنیش رو گاز زد.
-دیوونه ت که نه اما شاید یکم مهربون تر شدی. خیلی بداخلاقی... اصلا منم اسمتو میذارم هیولای بداخلاق
-هیولا باباته بچه
-خودتی
و بعد بستنیش رو کامل خورد و سر خوش سمت‌ آماندایی دویید که از فاصله ی دوری داد میزد "مرا بیا اینجا، باباییت زنگ زده"
-هی تو، بچه پرروی نیم وجبی. بیا اینجا ببینم. هی با توام جونور ...بیا اینجا ببینم به کی میگی هیولا؟!
و مرا با خیال راحت از اینکه آیان با پای شکسته ش نمیتونه دنبالش بره همراه با سگ بامزه ای که همراهش میدویید، لحظه به لحظه دور تر شد.
-چندساله میشناسمت، اما فقط چندروزه که میبینم تعداد کلمات استفاده شده ی روزت زیاد شده. از وقتی مرا اومده توام بیشتر حرف میزنی.هیچوقت تصور همچین روزیو نمیکردم که یه بچه بتونه کفرتو دربیاره تا صداتو بگیری رو سرت اما صدتا آدم عاقل نتونن کاری کنن که بیشتر از دو جمله باهاشون حرف بزنی.
آلفرد تکیه ش رو از دیوار خونه ش گرفت و از پشت درخت بیرون اومد و کنار آیان ایستاد.
-هوم...
-بیا، دیدی؟ مهم نیست یه جمله بگیم یا هزاران جمله. با یه هوم سرو ته بحثو هم میاری.
-بس کن آلفرد، داری به یه بچه حسودی میکنی؟
-کدوم بچه رو میگی؟ نکنه همون بچه ای رو میگی که به مورو ملخو قورباغه تشبیهش میکنی؟
-برازندشه، مدام مثل قورباغه  بالا پایین میپره!
-تو واقعا آیان کم حرفِ خودمونی که حرف نمیزد حرف نمیزد وقتیم که حرف میزد یه چیزای میگفت هممون میخکوب میشدیم؟! چه بلایی سرت اومده نشستی داری بالا پایین پریدن یه بچه رو به قورباغه تشبیه میکنی؟
-دوسداری بدونی واقعا چه اتفاقی برام افتاده؟! خل شدم از دست این بچه با سوالای عجیب و غریبش. از وقتی اومده مدام پیش منه . محض رضای خدا تو تایم دیر وقت نگاه کردن به اسمونمم سرو کلش پیدا میشه مگه یه بچه نباید اون تایم خواب باشه؟
-انقدر بدخلقی نکن آیان.

UnConscious | VKOOKWhere stories live. Discover now