♻️ •S 2: Chapter 61•♻️

En başından başla
                                    

-یا من میتونم پیاده شم و برم سوار یه ماشین دیگه بشم و به راننده ای کسی بدم خودم رو خلاص کنم...فوقش بعدش ایدزی چیزی میگیرم میمیرم...بهرحال مردن هم یه بخشی از چرخه زندگیه...فقط اون موقع دیرتر میمیرم...اگه صبر کنم الان سکته میکنم...یادته که دختره چی گفت...

بی حس لب زد و چانیول بی حس تر چرخید سمتش.

-منم با کمال میل تلاشت رو تماشا میکنم...قول بده برام فیلمش هم بفرستی...این روزها پورن خوب نایاب شده...

نگاه بکهیون با جدیت توی چشمهای درشت ثابت شده روش چرخید... چرخید و چرخید... و بعد یه خنده بی حال کرد و سرش رو تکیه داد به عقب.

-مطمئنی این چیزیه که میخوای؟

اروم پرسید.

-یه سکس تِیپ از تو که داری برای یه راننده تاکسی بیچاره دلبری میکنی...؟ هممم...خب تو لیست ارزوهام نبوده اما انکار نمیکنم که نیشم رو باز میکنه...

چانیول خونسرد گفت و بعدش بینشون رو یه سکوت کوتاه گرفت.سکوتی که توش بکهیون تقریبا اخرین حد و مرز به فاک رفتگی رو تجربه کرد و به یه درجه جدید نائل شد. سکوتی که توش تقریبا همه چی جز این لحظه به تخم های درحال انفجارش حواله شد و ظرفیتشون رو پر کرد.

-یه کار دیگه ام میتونیم بکنیم...

بیحال گفت و چرخید سمت چانیول. دیگه چشم هاش عین ادمهای مست داشت تار میدید.

-چی؟

چانیول چرخید سمتش و خشک پرسید و به جای جواب یه جفت لب مرطوب کوبیده شدن روی لبهاش. قبل از اینکه بتونه حتی شوکه بشه. بکهیون مک محکمی به لب پایینش زد و بعد یه گاز کوچیک ازش اروم چند سانتی متر عقب رفت.چشم های بکهیون خمار و ترسناک شده بودن...

-میتونی فکر کنی یه راننده تاکسی تخمی ای و فقط به فاکم بدی...مطمئنم که سکس رو به پورن دیدن ترجیح میدی...

پسر کوچیکتر بیحال روی لبهاش زمزمه کرد و نفسهای داغش به پوست چانیول برخورد کردن. دوتاشون ساکت به هم خیره شده بودن...چانیول شوکه تر از این بود که بخواد حرف بزنه و بکهیون فقط دیگه چیزی نداشت بگه... پسر بزرگتر دیگه پوزخند نزده بود و پسر کوچیکتر فقط بیحال پلک میزد.

-خودت میدونی چقدر میخوامت عوضی...مطمئن باش بعد امشب محاله دیگه بتونی انقدر بی دفاع پیدام کنی... پس اگه میخوای هم انتقام بگیری هم کار خیر کنی الان وقتشه...

بکهیون همینطور که به لبهای برجسته پسر کنارش خیره شده بود ضعیف زمزمه کرد و بعد نگاهش رو به سمت چشمهای همچنان شوکه چانیول داد.

😈°Karma Is a Bitch°😈 Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin