60

4.8K 521 226
                                    

صداش حالا قدرت گرفته بود و درحالی که رگ های گردنش به طرز خیره کننده ای برجسته شده بود نت های بالا رو بدون هیچ اشتباهی میخوند و جمعیت رو به وجد آورده بود و حالا تقریبا همه ایستاده بودن و باهاش همراهی میکردن.

صفحه ی پشت سرش با رنگ های درهم حرکت میکرد و صحنه رو هرچی بیشتر جذاب میکرد.

با آخرین نت موسیقی زمینه هم قطع شد و حالا صدای تشویق هیجان زده ی جمعیت بود که فضا رو پر کرده بود... اما نگاه زین قفط توی چشم های یک نفر خیره شده بود... کسی که حالا ایستاده و با ذوق تشویقش میکرد... زین لبخند بزرگ و دندون نمایی زد و دستش رو برای همه تکون داد و از صحنه خارج شد و موقع خارج شدن متوجه دو نفر از خواننده های مورد علاقش که با هم روی صحنه میرفتن تا برنده ی یکی از جوایز رو اعلام کنن ،شد و از همه بهتر این بود که اون دونفر براش دست تکون دادن و دختر خوش اندام معروف براش بوس فرستاد.

زین نمیدونست چطور در عرض دو ماه این قدر زندگیش از این رو به اون رو شده... اون آلبوم بیرون داده بود و مردم از روز اول شدیدا ازش استقبال کرده بودن و حالا اونقدری پول توی حساب جدیدش بود که تا به حال تصورش رو هم نکرده بود... مردم همه جا میشناختنش و حالا توی عکس های هزاران نفر بود و دختر ها و پسر های جوون حتی میتونستن برای دیدنش هزاران مایل برونن .

از اون بهتر این بود که لیام خوب بود... شاید یک هفته ای میشد که زین تازه داشت جواب تمام تلاش های خودش و کالینز رو میدید... لیام آروم بود و از تاریکی و تنهایی فرار نمیکرد هرچند که هنوز اون دختر رو میدید اما حالش بهتر بود و ترس هاش کمتر.

تنها مشکل این روزها این بود که لیام هنوز شب مرگ ادل رو به یاد نمی آورد ولی همین که کالینز بهش امیدوار بود زین رو قانع میکرد.

بعد از عوض کردن پیراهنش که از عرق نمدار شده بود و تجدید آرایش موهای خوش حالت و بلندش که تره ای ازش لجوجانه روی پیشونیش می افتاد ،از بک استیج خارج شد و بعد از رد کردن صندلی کسایی که هنوز هم باور نمیکرد داره از نزدیک میبینتشون ،بالاخره کنار لیام جا گرفت و به محض نشستن لیام دستش رو محکم گرفت و بوسید.

زین از خودش ممنون بود که برای ظاهر شدن با لیام و علنی بودن رابطش با نماینده ی کمپانی بحث کرده بود و در آخر زن با کلافگی گفته بز که هرکاری دوست داره بکنه و این فقط یه پیشنهاد بوده برای بیشتر مطرح شدنش و این قانون توی قراردادش ذکر نشده پس میتونه کاری که میخواد رو انجام بده... و البته که در آخر با چشم غره های متعدد جلسه اشون رو تموم کرده بود ولی... فاک بهش... کی گفته زین اندازه ی فاک هم اهمیت میداد حالا که لیام اونطور با شستش دستش رو نوازش میکرد در حالی که حواسش به مراسم اعطای جایزه بود.

چند دقیقه گذشت و نوبت به اجرای کس دیگه ای رسید و زین نتونست خودش رو کنترل کنه و از جاش بلند نشه وقتی خواننده ی مورد علاقش رو روی صحنه دید درحالی که توی اون کت مخمل زرشکی میدرخشید.

light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now