25

5.1K 610 100
                                    

ذهنش اونقدر درگیر بود که متوجه جیغ و داد مردم که ازش میخواستن یکی از اجراهای معروفش رو براشون شروع کنه نمی شد.

با حس دست گرم نایل که روی سر شونه ی لخت بیرون زده از تاپش ،از دنیای افکارش بیرون اومد و انگار متوجه صداهای کر کننده ی مردم شد ،لبخندی به شوقشون زد و گیتارش رو برداشت.

نایل جای زین رو گرفت و هدفون رو دور گردنش انداخت.

-نمیخوای ریتمش رو یکم شلوغ کنم? یکم دنس تر?

زین سرش رو تکون داد و گیتارش رو بالا گرفت:

-اونو بذار برای یه شب دیگه… رو مودش نیستم… امشب تنها اجرا میکنم

نایل نمیخواست بازم بهش سخت بگیره پس فقط با لبخند دوتا شستش رو به نشونه ی موفقیت بالا برد:

-موفق باشی برادر

زین لبخند مظلومی زد و با خالی شدن سن ،رفت و نزدیک مردم روی صندلی که براش گذاشته بودن نشست و گیتارش رو روی پاش تنظیم کرد.

واقعیت این بود که هیچ ایده ای نداشت چی میخواد بخونه ،با نگاهش تمام سالن رو از نظر گذروند… تک به تک مردمی که اونشب اونجا بودن و منتظر نگاهش میکردن و حالا کمی ساکت تر شده بودن… باید چی میخوند.

نگاهش از روی چهره ی آشنایی گذشت ولی با سرعت همونجا برگشت.

اون اینجا بود… لیام اونجا بود… اون اومده بود تا تمام تردید هاش رو بشوره و پاک کنه.

نمیتونست نگاهش رو از دوتا تیله ی شکلاتی بگیره.
میدونست که نمیتونه از پس این فشار و این علاقه ،باهم بر بیاد.

دلش میخواست یه جوری به لیام بفهمونه داره تو چه تردید و عذابی دست و پا میزنه پس انگشت هاش رو روی سیم ها گذاشت.

🎶

I've been here before
But always hit the floor
I've spent a lifetime runnin
And I always get away
But with you I'm feeling something
That makes me want to stay

من قبلا اینجا بودم
اما همیشه زمین خوردم
یک عمر در حال فرار بودم
و همیشه دور میشدم
اما با تو من یک چیزی رو حس میکنم
که باعث میشه بخوام بمونم
🎶

نمیتونست از نگاهش چیزی بخونه… یعنی میفهمید که همه ی این چیزا برای اونه?

🎶

I'm prepared for this
I never shoot to miss
But I feel like a storm is coming
If I'm gonna make a thought the day
Then there's no more use in runnin
This is something I gotta face

من برای این آمادم
من هیچ وقت کاری نمیکنم که توش بمونم
ولی حس میکنم یک طوفان تو راهه
اگه بخوام امروز رو تموم کنم
فرار دیگه فایده ای نداره
یک چیزی هست که بخوام باهاش رو به رو بشم

🎶

آره دیگه وقتش بود… باید تا بیشتر از این جلو نرفتن باهاش رو به رو میشدن.

light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now