لیام تکیه اش رو دوباره به کابینت داد و نفس عمیقی کشید.
-اونا چشون شده?
با شنیدن صدای تریشا هول کرد ولی خیلی سریع خودش رو جمع کرد،باید چی جواب میداد?
-امم… بازیای خواهر برادری… اسموتی?
-اوه یه چیز خنک… آره حتما… ممنونم
تریشا گفت در حالی که از سینی که لیام جلوش گرفته بود اسموتی قرمز رنگ رو انتخاب کرد و برداشت.
-ساکت میمونین… مفهومه?
صدای آروم زین از پشت در آشپزخونه به گوش رسید و بعد خنده ی دخترا ،ثانیه ای بعد زین وارد آشپزخونه شد و با دیدن مادرش لبخندی زد و سینی رو از دست لیام گرفت.
-چطوره بریم سالن?
تریشا شونه اش رو بالا انداخت و با لیوانش از آشپزخونه بیرون رفت و اون دوتا پسر رو تنها گذاشت،لیام نفس راحتی کشید و به زین لبخند زد.
زین آروم خندید سینی به دست بیرون رفت ،لیام دست هاش رو که از عرق خیس شده بود رو شست و دنبال زین راهی شد.
دخترا روی مبل ها نشسته بودن و به شوخی های زین میخندیدن اسموتی هاشون رو کم کم میخوردن و تریشا با لبخند نگاهشون میکرد.
صحنه ی قشنگی بود مخصوصا که زین دوباره اونطور که چشم هاش خط میشد ،میخندید… لیام روی مبل کنار زین نشست و به این فکر کرد که میتونه جزوی از اون خانواده به حساب بیاد? یعنی تریشا و یاسر میتونن اونو هم مثل عضوی از خانواده دوست داشته باشن.
-خب… نمیخواید یکم بیشتر از خودتون بگین?
تریشا با لحن ملایم و لبخندی روی لبش گفت ،حقیقتا نمیخواست حس بدی به اون دوتا پسر که از اول آشکارا استرس داشتن ،القا کنه… اون از لیام بدش نمی اومد.
-خب… امممم… ما با همیم?
زین با گیجی گفت و دست ها و شونه هاش بالا انداخت ...تریشا خندید و کمی از اسموتیش رو خورد.
-مرسی عزیزم… واقعا مفید بود ولی اینو میدونستم… یعنی همون روزی که لیام رو آوردی خونه متوجه شدم شیرینم…
زین چشم هاش رو ریز کرد و نگاهی به لیام انداخت .
-بردمت خونه? کی?
لیام که دست کمی از زین نداشت با تعجب و کمی خجالت که نمیدونست از کجا اومده به تریشا نگاه کرد و سوالشون رو بلندتر پرسید.
-معذرت میخوام… ولی… کی?
تریشا لیوان خالیش رو روی میز گذاشت و خیلی ساده جواب داد انگار که سوال مسخره ای بوده.
-کامان پسرا… همون صبحی کهمچتونو درحالی میبوسیدین گرفتم… زین من تریشام باید زودتر بهم میگفتی
YOU ARE READING
light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETED
FanfictionHighest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه