57

3.9K 482 179
                                    

-خیلی خب خیلی خب داااارم میام

زین کلافه و بلند گفت و دنبال صفا و دنیا که هر کدوم یکی از دست هاش رو گرفته بودن و میکشیدن سمت باغ راه افتاد.

-اون دخترا کارشونو خوب بلدن… خب بگین ببینم برنامه اتون چیه?

لیام با گیجی منتظر موند تا بلکه با جواب تریشا بفهمه منظور  ولیحا از "برنامه" دقیقا چیه.

-من هدیه امو خیلی وقته که گرفتم ولی… برنامه… ندارم… تو چی لیام… برنامه ات چیه عزیزم?

تریشا شونه هاش رو بالا انداخت و گفت و بعد به لیام نگاه کرد و منتظر موند تا لیام از برنامه اش بگه.

-امممم… میشه بدونم دقیقا راجب چی حرف میزنیم?

-با من شوخی میکنی?کامان لیام میتونی به ما بگی ما به زین چیزی نمیگیم

ولیحا با تعجب ساختگی گفت و دستش رو جلوی دهنش گرفت… لیام ابروهاش رو بالا انداخت و چند بار نگاه مظلوم و گیجش رو بین اون دوتا که حالا از سکوتش با ناباوری نگاهش میکردن ،چرخوند.

-من نمیفهمم?!

-نـــــه… امکان نداره… تو برای پس فردا هیچ برنامه ای نداری?

ولیحا با داد خفه ای گفت و شونه های لیام رو توی دستش گرفت و تکون داد.

چشم های لیام از اون درشت تر نمیشد… بین لب هاش باز مونده بود و لب پایینش به طرز کیوتی آویزون شده بود… حقیقتا داشت از زور گیجی کلافه میشد.

-میشه فقط بهم بگی جریان چیه?

-تو به دوست پسر افتضاحی پین… دو روز دیگه دوست پسرت 25 ساله میشه و تو هیچ برنامه ای نداری احمق

ولیحا با حرص گفت و مشتش رو به بازوی سفت لیام کوبید و بعد مشت دردناکش رو با دست دیگش مالید و زیر لب غر زد.

لیام فاصله ای با سکته نداشت… با خودش فکر کرد واقعا دوست پسر افتضاحیه که حتی روز تولد دوست پسرش رو هم نمیدونه… واقعا چرا تا به حال راجبش حرف نزده بودن.

- اوه خدایا… من یه عوضیم… لعنتی…چرا من ازش نپرسیدم?… خدایا

لیام از جا بلند شده بود بین مبل ها راه میرفت و خودش رو سرزنش میکرد… این مزخرفترین حسی بود که تاحالا نسبت به خودش احساس کرده بود… آخه چرا نباید روز تولد تنها فرد توی زندگیش رو نمیدونست… چرا زین بهش نگفته بود که پس فردا تولدشه.

-هی هی هی… این عیبی نداره… لیام… پسرم ایرادی نداره باور کن… ولیحا حرفت اشتباه بود

تریشا با ملایمت ذاتیش گفت و بلند شد و روبه روی لیام ایستاد و مجبورش کرد دوباره بشینه و همزمان   هم از اون چشم غره های معروفش رو نثار ولیحا میکرد.

light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now