معراج:
-خوب شدم؟
پونه-یبار دیگه بپرسی یه دایره دور چشمت تحویل میگیری.
-با رنگ؟
پونه-با مشت! حالا چشماتو ببند، خوبه.
-این مژه مصنوعیا دارن اذیتم میکنن.
پونه-عزیزم این همه کاراکتر آسون وجود داره تقصیر من نیست که تو کلاهدوز دیوونه رو انتخاب کردی.
-میدونی ماهان چندبار به این فکت که میخواد آلیس باشه و مهمونی با تم واندرلند برگزار کنه اشاره کرده؟ مگه دیوونم که روحی خوناشامی چیزی بشم و ناراحتش کنم؟
پونه-دیوونه که هستی! رو اسمتم هست!
-مسعود یه چیزی به این زنت بگو.
مسعود-دوست توعه خودت باهاش کنار بیا.
پونه-جفتتون رو هم حریف انگشت کوچیکهام هم نمیشید بیخودی زور نزنید.
حرف حق جواب نداشت.
پونه-خوبه تمومه. تو زودتر برو ما بعد اینکه بچهها رو بردیم قاشق زنی لباسامون عوض میکنیم و میایم.
-اوکی.
راکسی-راکسی میخواد با بابایی بره.
-نمیشه عزیزم.
راکسی-نههههههههه. دل راکسی واسه ماهانی تنگ شده.
-قربونت برم تو امشب رو بچهی خوبی باش فردا بعد از مهد میام دنبالت با ماهانی بریم شهربازی و شام بخوریم.
راکسی-فردا هالووین و ماهانی آلیس نیست.
-میگم لباس آلیسشم بپوشه.
راکسی-راکسی هم پرنسس بابلگام میشه؟
-آره عزیزم.
راکسی-رایانم باید بیاد. پرنسس بابلگام بدون مارسلین نمیشه.
به پونه و مسعود نگاه کردم. پونه شونه بالا انداخت و مسعود لب زد-از خدامه!
لبخند زدم-پس قبوله! فردا میام دنبال راکسی و رایان شبم پیش خودم میمونین.
راکسی و رایان شروع کردن به بالا پایین پریدن و نیش مسعود باز بود.
-حالا انقدر واضح اظهار خوشحالی نکن.
راکسی-راکسی میخواد بره قاشق زنی.
-من اول میرم. پرنسس خوشگلم کلی خوش بگذرون باشه؟ رایان عزیزم خوش بگذره. خداحافظ بچهها.
و رو به پونه و مسعود گفتم-میبینمتون، خیلی دیر نیاین!
پونه-باشه عزیزم برو به سلامت.
رانندگی با اون همه لباس خیلی سخت بود اما ارزششو داشت، وقتی رسیدم تقریباً تایم شروع پارتی بود. میدونستم همه دیرتر میان و مهمونی دیرتر از تایم اعلام شده شروع میشه اما من همه نبودم و جزء تم به حساب میومدم پس بدون اینکه برم خونهی خودم پشت در واحد ماهان ایستادم و زنگ زدم. تو یه چشم به هم زدن ماهان از گردنم آویزون بود و جیغ میزد.
![](https://img.wattpad.com/cover/346748321-288-k380365.jpg)
YOU ARE READING
dandelions
Romanceسلام به همگی❤ this is a bl story, let's enjoy it. All the characters are created by myself. The rules of my world are imaginary and not everything is supposed to go according to reality. I hope you like it. love you all. paria این داستان بی ال هست. ...