one shot: 1

743 32 29
                                    

#پارت ۱
🔞🔞🔞🔞🔞🔞
+خب..خب...خب! پس هار شدی اره؟
دور بدن سفید و بنفش بدون پوشش میچرخیدم
چشم‌بند توانایی دیدن و گگ توانایی حرف زدن رو ازش گرفته بود
دست هاش با طنابی بلند به سقف بسته شده بود
پاهاش که باز بود و و به پابند هایی که میان ۲ پا میله ای بلند باعث باز شدن پا میشد و توانایی حرکت را میگرفت از ترس میلرزید
فلاگر رو روی بدن رنگ پریدش میکشیدم
به نقاشی های قدیمی زیبایی که روی این بوم سفید کشیده بودم نگاه میکنم
مثل هنرمندی که به زیبا ترین و با ارزش ترین اثری که خلق کرده نگاه میکنه
بدوم مقدمه فلاگر رو روی سینه های تپل و سفیدش میکوبم که الان کمی رنگ قرمز به خودش گرفته
صدای ناله ی خفه ی ریزی که پشت گگ خفه میشه باعث بیدار شدن سادیسمم میشه
دست روی سینش میکشم و توی چنگم میگیرم
اروم دم گوشش میگم
+من که میدونم تو از قصد گلدون مورد علاقمو شکوندی کیتن!
لیسی به لاله گوشش زدم
+پس منم به چیزی که میخوای میرسونمت
یک باره ازش فاصله گرفتم و ضربات ۲ تا درمیون اروم و محکم روی بدنش رو شروع کردم
وقتی کل پوست سینه و شکمش قرمز شد و چند خط سطحی خون نمایان شد از کارم دست کشیدم
فلاگر رو سرجاش گذاشتم
گگ و چشم بندش رو برداشتم و به صورت خیس از گریش نگاه کردم
دستی به صورتش کشیدم قطرات اشک روی صورتش رو پاک کردم
+رنگت؟
با صدایی که گرفته از جیغ های خفه ای که کشیده میگه
_ز..زرد ددی
(رنگ ها امن : سبز=لذت میبرم ادامه بده ، زرد=کم کم تحملم داره تموم میشه ، قرمز= تمومش کن)
+خوب داری از پسش برمیای دخترکم
و بوسه ای رمانتیک رو باهاش شروع میکنم
لب هاش رو میمکم و لیس میزنم
با گاز کوچیکی از لبش جدا میشم
دست و پاهاش رو باز میکنم
+برو روی تخت داگی شو
با کمی تعلل به سمت تخت میره
از توی کشوی مورد علاقم یک پلاگ و لوب ، ۲ گیره سینه ، یک ویبراتور کوچیک و یک شمع کوچیک برمیدارم
به سمتش میرم
انگشتام رو به لوب اغشته میکنم و اروم وارد سوراخش میکنم که هیسی از درد می‌کشه و کمی به جلو میره
اسپنکی به باسنش میزنم که سرجاش برمیگرده
کمی با سوراخش بازی میکنم و یکی یکی انگشتام رو اضافه میکنم که جا باز کنه
بعد از اطمینان که عضلاتش به اندازه کافی گشاد شده پلاگ با نگین قرمز رو واردش میکنم که اخ کوتاهی میگه

بوسه ای روی کمرش میزارم و ویبراتور رو داخل کص خیسش میکنم و کنترلش رو به دست میگیرم و روی درجه ۲ روشن میکنم
کمی شکه میشه ولی بعد چند ثانیه شروع به وول خوردن و ناله کردن میکنه
با ارامش شمع رو روشن میکنم و روی کمرش میزارم
+تا وقتی این شمع به نصف برسه حق تکون خوردن نداری ولی هرچقد بخوای میتونی ارضا شی، ولی اگه تکون بخوری شمع میوفته رو کمرت و خودت میسوزی پس به نفعته بی حرکت منتظر بمونی
گیره هارو به سینش میزنم
منتظر جوابش نشدم و از اتاق بیرون اومدم
قهوه ای برای خودم ریختم و به اتاق برگشتم که با اه و ناله های شدیدی مواجه میشم
به محض بستن در کیتن کوچولوم ارضا میشه
اما جرعت تکون خوردم نداره
با اشتیاق روی صندلی روبروی تخت میشینم و با قهوه ی دلنشینم به منظره روبروم خیره میشم...

______________
سلام سلام من اومدم با یک وان شات هات😔
میدونم قول داده بودم تمام تمرکزم رو روی بوک جدیدم بزارم اما خب دلم نیومد این داستان رو کاملا تموم کنم😔
پس ازین به بعد با وان شات های سکسی و هات در خدمتتون هستم😉🔞

Has llegado al final de las partes publicadas.

⏰ Última actualización: Oct 09, 2023 ⏰

¡Añade esta historia a tu biblioteca para recibir notificaciones sobre nuevas partes!

Daddy's little kitten(BDSM)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora