3:ددی من

4.1K 214 8
                                    


# پارت۳

یه ست نیم تنه و دامل صورتی با قلبای سفید بود که روی دامن خیلی کوتاهش یه دم پشمالوی خرگوش کوچولو بود و شرت لامبادای تنگی که زیر دامن وصل بود و نیم تنه ای که استسن های کوتاهش فقط ۲ لایه طور صورتی که روی هم دوخته شده بودن
خیلی خوشگل بود ولی من هیچ اصری از وسایل یه بچه یا زن تو خونه ندیدم و این برام عجیب بود
لباسارو همینجوری که بود تا کردم و گذاشتم سر جاش و کشوی دومو نگاه کردم
چیزی که دیدم رو نمیتونم باور کنم !!!! یه پلاک متوسط با دم خز دار سفید بلند
خیلی شوکه شده بودم که نفهمیدم کیان جلوی چارچوب در وایساده و منو نگاه میکنه !
با یک سرفش از جا پریدم و پلاگ از دستم افتاد
هم ترسیده بودم هم هیجان داشتم هم خجالت میکشیدم که مچمو گرفته
عین بچه های کوچیک سرمو انداختم پایین و چند قدمی عقب رفتم
همینجور که سرم پایین بود اومد جلو و پلاگو از روی زمین برداشت و اومد سمتم
_میدونی این چیه کوچولو؟
+امم.. ار..ارع میدونم
_جالبع ! تو از کجا میدونی؟!
+من درمورد BDSM و لیتل تحقیق میکنم و...
_ و چی؟
+و یجورایی بهش گرایش دارم
دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا اور ، تو چشمامش نگاه کردم ، هیجان زده بود
با پوزخند گفت
_ رنگت پریدع پیشی کوچولو
دستشو لای موهای مشکی لختم که روی چشمام بود کشید و گذاشت پشت گوشم و اروم تو گوشم زمزمه کرد
_پیشی کوچولو کاریت ندارم نترس
ولم کرد و به سمت اشپزخونه رفت ، با صدای نسبتا بلد گفت پیشی کوچولوم نمیاد؟؟؟؟
از جا پریدم و به آشپزخونه رفتم
_ بشین روی صندلی
بدون حرفی نشستم ولی تو ذهنم دریایی از سوالات بود
اون چرا اینجوری صدام میکنه؟!اون لباسا مال کین؟!اون پلاگو میخواد چیکار؟!
غرق در افکارم بودم که با ضربه ی لیوان روی میز به خودم اومدم
_ شیرتو بخور پیشی کوچولو ، برات گرمش کردم با عسلم شیرین کردم
لیوانو برداشتم و چند قلوپی ازش خوردم که دیدم داره بهم نزدیک میشه ، هنوز لیوانم چسبیده به لبم بود که اروم در گوشم گفت
_ منم گرایش دارم
خشکم زد ! ینی این حرفش چه منظوری داشت
ادامه دارد ....

Daddy's little kitten(BDSM)Where stories live. Discover now