12:حموم

3K 138 4
                                    

#پارت۱۲

قلادمو گرف و بردتم زیر اب پاشو گرفتم و گفتم
+ددی تورو خدا اب سردو باز نکن سرما میخورم ، مگه پیشی کوچولوتو نبخشیدی؟
_نترس برو زیر دوش
بدون چاره ای رفتم و اب گرم رو تنم ریخت و ارامش خوبی بهم داد
_ پیشی کوچولو رو ۲ زانوت بشین
تِل و قلادم رو دراورد ولی هنوز اون پلاگ لعنتی رو در نیاورد
با نگاه مظلومانه ای گفتم
+ ددی.. یچیزیو یادتون رفت
_ نه من هیجوقت چیزی یادم نمیره
متوجه شدم که حالا حالاها پلاگ تومه..
لیف رو برداشت و شروع به شستنم شد
_جفت دستا بالا
میخواست زیر بقلامو لیف کنه ، منم قلقلکی بودم و داشتم از خنده قش میکردم
ددی هم از خندم خندش گرفت
_ خنده بسع برو زیر دوش
+چشممم ددییییی
حسابی منو شست بعدش منو بلند کرد و حوله دورم پیچید و بغلم کرد و برد رو تخت درازم کرد
خودتو خشک کن تا بیام
بعدش خودش رفت حموم تا دوش بگیرع
خودمو و موهامو خشک کردم ، لعنتی این پلاگ خیلی رو مخم بود ولی هرجور شد یکم خط چشم، روژ گونه و روژ صورتی به صورتم زدم
خیلی خوشگل شدع بودم
روی تخت خودمو پرت کردم و به لحظات این ۲ روز فکر میکردم
این ۲ روز بهترین روز های زندگیم بود ، بهترین ، شک ندارم بهترین روزام بود
من تا دیروز افسرده ترین و تنها ترین دختر شهر بودم ولی الان خوشحال ترین دختر
توی ۲ روز به تموم ارزوهام رسیدم
نمیخوام این ارامشم تموم شه ، نمیخوام ددیمو ازدست بدم
توی همین افکار بودم که ددی با حوله که به کمرش بسته بود و بالاتنش لخت بود وارد اتاق شد
شوکه شده بودم !!!! هیکل عضلاتی داشت اما خیلی شبی کوه نبود متوسط و جذاب با سیکس پکککک!!!!
بدن سفید و بدون موووو!!!!
_ دیشب برای شیطونیت تنبیه نشدی کوچولو؟ بازم حوس کردی قرمز شی؟
+نههههه ددی ببخشید ولی شما خیلی جذابین خوب....

ادامه دارد...

Daddy's little kitten(BDSM)Where stories live. Discover now